وقتی شاهد چیزی هستید از حواستان برای بررسی چیزی که در مورد آن کنجکاو هستید استفاده می کنید. مشاهده کردن با دیدن فرق دارد. دیدن انفعالی است. به عنوان مثال وقتی سر کار می روید همه چیزهای اطرافتان را می بینید اما به ندرت دنبال چیز خاصی هستید یا یادداشتی برمی دارید که در آینده از آن استفاده کنید. اما مشاهده فرآیندی است که در آن به صورت ارادی و عمدی توجه می کنید تا اطلاعات خاصی به دست آورید.این که به مغزتان یاد بدهید مشاهده کند به شما این امکان را می دهد تا درمورد مردم، مکان ها، اتفاقات و شرایط اطراف تان بیشتر بفهمید و به خاطر بسپارید، در واقع در جریان جزئیاتی قرار می گیرید که در حالت عادی احتمالا به آن ها توجهی نمی کنید. مشاهده بهتر به شما کمک می کند تا بهتر درک کنید با اطلاعات بیشتری نتیجه گیری کنید و مسائل را به شیوه بهتری حل کنید.
اگر به رفتارهای یک کودک در حین بازی دقت شود فهمیده خواهد شد که او به طور دائم در حال فکر کردن است تا بتواند مشکلات فردی خود را در ارائه راه حل های کارآمد و جدید به موجودات خیالی بازی خود ثابت کند.
اگر او در معرض مسائلی قرار گرفته شود که حس کنجکاوی او را تحریک کند و برای او جالب و هیجان انگیز باشد در واقع یادگیری بایش راحت تر شده و او در مسیری درست قرار گرفته است . در این حالت فرزند همیشه آموزش را نوعی تفریح و سرگرمی تلقی می کند.نه تنها از نشستن سر کلاس و یادگیری مطالب خسته نمی شود بلکه از آن لذت خواهد برد . این خود زمینه ای برای پیشرفت های علمی بیشتر او در آینده است.
حالا سوال اینجاست که با توجه به اهمیت بازی در رشد کودکان ما تا چه اندازه از بازی ها آگاهی داریم ؟
آیا بازی مناسب را می شناسیم؟
آیا زمانی را در روز به بازی با کودکانمان اختصاص می دهیم؟
هشت راهکار تقویت مهارت مشاهده
۱.دانستن موضوع
مهم نیست در حال مشاهده چه چیزی هستید، مهم این است که شما موضوع را بدانید.ترکیب آنچه می بینید و آنچه ازقبل می دانیدبخش کلیدی در مشاهده است.اگر بدانید موضوع چیست تمام دانسته های قبلی خود را در رابطه با آن به کار خواهید گرفت.
۲.کاهش سرعت و نگاه به خارج
عجله کردن و تحت فشار بودن راهگشا نیست. باید آهسته رفتن و تامل کردن در رابطه با تفکراتتان را یاد بگیرید . سعی کنید با تمام حواس به افراد و محیط اطراف خود توجه کنید.
3.چیزهای جدید را تجربه کنید
شما می توانید با رفتن به مکان های جدید و تجربه چیزهای جدید قدرت مشاهده کردن خود را بهبود ببخشید. یکی از مکان های جالب که چیز های جدیدی می توانید ببینید رفتن به موزه ها و گالری ها است.مکانهایی که شما را به تمرکز بیشتر و توجه به جزئیات دعوت می کند.
.۴کاهش حواسپرتی
توانایی شما در مشاهده به این موضوع بستگی دارد که چگونه توجه و تمرکز خود را کنترل کنید. در سال 1987 تام دیمارکو و لیستر در کتاب خود می گویند :پس از هر حواسپرتی ، 15 دقیقه طول میکشد تا مجددا تمرکز خود را بازیابید. بنابر این ضروری است محرک های مزاحم و پرت کننده حواس به حداقل برسد . همچنین سعی کنید از روش هایی مانند گوش کردن فعال استفاده کنید تا حواستان پرت نشود.
5.بازی کردن
تمرین خوب میتواند مغز را تقویت کند . چالشهایی مانند پازل و جدول و . میتوانند ذهن شما را تقویت کنند و توانایی استدلال و تفکر عمیق را تقویت کند.افزایش قدرت ذهن به شما کمک میکند به مشاهده جزئیات ریزی بپردازید که دیگران قادر به آن نیستند.
۶.حافظه ویادآوری خود را امتحان کنیدحافظه بخش بسیار مهمی از مشاهده است.یک استراتژی برای تقویت حافظه بلند مدت این است که وقایع گذشته خود را مرور کنید. همچنین برای تقویت حافظه کوتاه مدت می توانید از بازی کیم استفاده کنید و تکنیکی که رودیارد در سال 1901 ایجاد کرد . بازی ای که در آن 15 تا 20 آیتم به شما ارائه می شود و از شما خواسته می شود پس از یک زمان محدود به ارائه توصیفی از جزئیات آیتم ها از جمله اندازه ، رنگ، شکل،. بپردازید.بررسی عکس ها ، چیدن تصادفی اشیا و گشتن به دنبال آنها و لیست کردن چیزهایی که در اتاق وجود دارند تکنیک هایی برای بهبود مشاهده است.
۷. نوشتن
انتخاب جایی برای نشستن و نوشتن جزئیات اتفاقاتی که برای شما می افتد بسیار مهم است . فقط به یاد داشته باشید که فرا تر از چیزی که دیدید بنویسید و در نوشتن از همه حواس خود استفاده کنید.
8.تقویت مهارت تفکر انتقادی داشتن تفکر انتقادی کلید مشاهده خوب است. اینکه مشاهدات خود را تجزیه و تحلیل کنید و سوال کنید و خودتان هم استدلال کنید بسیار کارآمد است. تفکر انتقادی یک مهارت است که می توانید آن را یاد بگیرید.
کودک و مشاهده
وقتی شاهد چیزی هستید از حواستان برای بررسی چیزی که در مورد آن کنجکاو هستید استفاده می کنید. مشاهده کردن با دیدن فرق دارد. دیدن انفعالی است. به عنوان مثال وقتی سر کار می روید همه چیزهای اطرافتان را می بینید اما به ندرت دنبال چیز خاصی هستید یا یادداشتی برمی دارید که در آینده از آن استفاده کنید. اما مشاهده فرآیندی است که در آن به صورت ارادی و عمدی توجه می کنید تا اطلاعات خاصی به دست آورید.این که به مغزتان یاد بدهید مشاهده کند به شما این امکان را می دهد تا درمورد مردم، مکان ها، اتفاقات و شرایط اطراف تان بیشتر بفهمید و به خاطر بسپارید، در واقع در جریان جزئیاتی قرار می گیرید که در حالت عادی احتمالا به آن ها توجهی نمی کنید. مشاهده بهتر به شما کمک می کند تا بهتر درک کنید با اطلاعات بیشتری نتیجه گیری کنید و مسائل را به شیوه بهتری حل کنید.
واژه فلسفه واژه ای یونانی و به معنای دوست داشتن دانایی است.
اما به عنوان یک رشته، فلسفه، علمی است که از اصلی ترین فعالیت انسان، یعنی تفکر بر خاسته است. تفکر در مورد کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در زندگی و در جهان با آن ها روبرو هستیم.
عمر فلسفه به اندازه عمر زندگی انسان بر روی زمین است؛ زیرا بشر از اولین روز حیات بر کره خاکی، همواره با پرسش هایی اساسی و معماگونه درباره خود و جهان روبرو بوده است.
اساسا باید گفت:
فلسفه هنگامی پدیدار می شود که سوال هایی بنیادین درباره خود و جهان بپرسیم.
سوالاتی مانند:
قبل از تولد کجا بوده ایم و بعد از مرگ چه اتفاقی برایمان می افتد؟ زیبایی چیست؟ آیا زندگی ما را شخص و یا نیرویی دیگر اداره می کند؟ از کجا معلوم که همه در خواب نیستیم؟ خدا چیست؟ و دهها سوال نظیر این سوالات.
بنابراین می توان گفت: فلسفه، طرح پرسش های کلی و جستجوی آزادانه برای یافتن راه حل ها است.
همه چیز درباره فلسفه
فلسفه چیست؟
به چه کسی فیلسوف می گوییم؟
اصولا آیا نیاز به فلسفه داریم؟ منشا این نیاز چه چیزی است؟
هر علمی فایده ای دارد. اما فایده فلسفه چیست؟
موضوع فلسفه چیست؟
روش فلسفه چیست؟
تقسیمات فلسفه چیست؟
برای این که روح فلسفی پیدا کنیم، چه باید کنیم و چگونه باید باشیم؟
اساسا، رابطه و تفاوت میان فلسفه و رشته های دیگر چگونه است؟ مثلا، رابطه میان:
فلسفه و علم
فلسفه و دین
فلسفه و ت و غیره.
تعاریف مختلف درباره فلسفه
مسائل فلسفه
مسائل فلسفه، سوال هایی است که از آغاز فلسفه تاکنون وجود داشته و هر فیلسوف یا مکتب فلسفی، پاسخی برای آن ها ارائه کرده است که بعضا با دیگر نظریات، متفاوت بوده است.
مسائل فلسفه، بنیادی ترین پرسش های آدمی در زمینه های مختلف است. این مسائل بر حسب این که به چه زمینه ای تعلق دارند، به چند دسته اصلی تقسیم شده و شاخه های اساسی فلسفه را نیز تشکیل می دهند. آن ها عبارتد از:
مابعدالطبیعه
معرفت شناسی
اخلاق
زیبایی شناسی
منطق
علاوه بر شاخه ها و مسائل اصلی، مسائل دیگری نیز وجود دارند که مسائل فرعی فلسفه را تشکیل می دهند.مسائلی مانند:
چیستی سعادت، انسان، جبر و اختیار، خدا، موقعیت آدمی در عالم، نفس، روح، عالم مجردات، خیر ، عدالت و غیره. .
تاریخ فلسفه
تاریخ فلسفه چیست؟
چرا باید تاریخ فلسفه را مطالعه کرد؟
چگونه تاریخ فلسفه را مطالعه کنیم؟
به طور کلی، تاریخ فلسفه را تقسیم می کنند به:
تاریخ فلسفه غرب
تاریخ فلسفه شرق
تاریخ فلسفه اسلامی
فلاسفه
از فهرست فلاسفه غربی می توان افلاطون، ارسطو، دکارت، هیوم و کانت را نام برد.
از فهرست فلاسفه شرقی می توان به کنفوسیوس ، لائوتسه و بودا اشاره نمود.
از میان فهرست فلاسفه اسلامی می توان کندی، فارابی، ابن سینا، ابن رشد، سهروردی و ملاصدرا را ذکر کرد.
اصطلاحات فلسفی
اصطلاحات فلسفی، اصطلاح هایی هستند که در حیطه فلسفه به وجود آمده و در همین محدوده نیز معنی دارند. البته امکان دارد برخی از اصطلاحات فلسفه غرب با اصطلاحات فلسفه شرق یا اصطلاحات فلسفه اسلامی متفاوت بوده و در آن ها جایی نداشته باشد؛ اما با این حال، ما در این جا، همه اصطلاحات فلسفی را، مربوط به هر مکتبی که باشند، بررسی خواهیم کرد.
اصطلاحاتی مانند:
کلی و جزئی، ذات، علیت، ماده و صورت، قوه و فعل، جوهر، عرض و
معمولا، فلاسفه بر اساس مکاتب فکری که دارند، شناخته می شوند. یک مکتب یا سیستم فلسفه، شامل یک شیوه خاص تفکر و آراء خاص در زمینه های مختلف فلسفی است.
در فلسفه، مکاتب زیادی وجود دارند؛ بعضی از آن ها فقط مربوط به زمینه یا شاخه ای خاص هستند، اما بعضی دیگر، همه زمینه ها را در بر می گیرند.
برای مثال، از میان مکاتب فلسفه غرب:
مکاتب رئالیسم و ایده آلیسم مربوط به شاخه معرفت شناسی هستند.
مکتب اصالت عقل و مکتب اصالت تجربه بر اساس روش های فلسفی بنا شده اند.
مکتب های اصالت طبیعت و اصالت ماورای طبیعت درباره مابعدالطبیعه هستند.
از مکاتب دیگر فلسفی غرب می توان اگزیستانسیالیسم و پراگماتیسم را نام برد.
از جمله مکاتب فلسفه شرق می توان به این مکاتب اشاره کرد:
مکتب تائوییسم
مکتب بوداییسم
در فلسفه اسلامی سه جریان و مکتب اصلی فلسفی وجود دارد که هر یک از فلاسفه اسلامی دست کم به یکی از این مکاتب تعلق داشته اند. این مکاتب عبارتند از:
مکتب مشاء
مکتب اشراق
مکتب متعالیه
منبع: رشد
ولی آیا فلسغه برای کودکان آموزش همین مکاتیب فلسفه هست؟
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
•3) مرحله عملیات عینی( از هفت تا یازده سالگی ) :
در این مرحله کودک ، توانایی انجام اعمال منطقی را دارد ، اما با امور عینی و محسوس نه با امور فرضی و پدیده های انتزاعی . به عنوان مثال ، اگر این مسئله برای کودک طرح شود که : اگر رنگ موی پریسا از زهرا روشن تر است و رنگ موی پریسا از مریم تیره تر است رنگ موی چه کسی از همه تیره تر است ؟ کودک دوره عملیات محسوس بدون دیدن این سه نفر در کنارهم قادر به حل مسئله نخواهد بود اما اگر این سه نفر در کنار یکدیگر و به طور محسوس برای او قابل رویت باشد جواب صحیح خواهد بود.
در این مرحله ، کودک نیازی به انجام اعمال کوشش و خطا ندارد و می تواند اعمال را پیش بینی کند و نتایج را از پیش حدس بزند . به عنوان مثال ، می تواند آ نسوی ماه را تصور کرده و پاسخ دهد که تفاوتی با قسمت قابل مشاهده ما ندارد.
کودک که دراین مرحله به درک مفاهیم بقاء ماده ، عدد ، وزن ، حجم و غیره دست می یابد. منظور از مفهوم بقاء این است که علی رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه نشود یا چیزی از آن کاسته نشود ، در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود.
درک مفهوم بقاء از سوی کودک مستم تسلط بر اصول منطقی زیراست.
الف) این همانی :
این اصل مبین آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کنند . و کمیت یک شی در اشکال مختلف همان است که در ابتدا بوده ، برای مثال در آزمایش ظروف ، کودکی به مفهوم بقا مایع از ظرف ب به ظرف ج نه چیزی به آن اضافه شده و نه چیزی در آن کم شده است ( علی رغم تفاوت شکل ظاهری هر دو ظرف ) پس مقدار آن تغییری نکرده و مساوی با مایع ظرف الف است .
ب ) اصل بازگشت پذیری :
اگر شیء تغییر شکل یافته را به حالت قبلی اش برگردانیم ، معلوم می شود که در آن تغییری ایجاد نشده است . برای مثال اگر مایع ظرف ج را به ظرف ب برگردانیم همان مقدار اولیه به دست خواهد آمد .
ج ) اصل جبران :
بنابر این اصل در تغییر شکل اشیاء یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند . برای مثال گرچه ارتفاع مایع درون ظــرف ج » کمتر از ارتفاع مایع داخل ظرف الف »است اما به همان نسبت پهنای مایع درون ظرف ج » بیش از پهنای مایع درون ظرف الف » است ، بنا بر این با هم برابرند .
کودک به طور معمول در 6 الی 7 سالگی به مفهوم بقاء عدد و طول و مایع دست می یابد و به مفهوم بقا ماده و فاصله در سن 7 الی 8 سالگی
ب )مفاهیم بقای سطح در 9 الی 10 سالگی و بقای حجم بین 11 تا 12 سالگی دست می یابد . کودک در مرحله عملیات محسوس علاوه بر درک مفهوم بقا ، توانایی سلیقه بندی کردن ، ردیف کردن و کار با اعداد را نیز به دست می آورد سیف 1371 صفحات 181 تا 185 »
در آخرین مرحله رشد ذهنی کودک به تدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی را کسب می کند و بر قوانین منطق صوری و منطق ارسطویی مسلط می شود . اندیشه های فرد علاوه بر اشیاء محسوس ، موارد احتمالی و فرضی را نیز شامل می شود . لذا فرد قادر به فرضیه سازی و استدلال قیاسی می شود . یعنی می تواند به طرح فرضیه بپردازد و بدون نیاز به مراجعه به اشیاء محسوس به وارسی فرضیه خود اقدام کند .
در مرحله قبلی عملیات محسوس » کودک بر حسب واقعیات عینی و موجود می اندیشد به عنوان مثال ، چون فیل بزرگتر از سگ و سگ بزرگتر از موش است می تواند نتیجه بگیرد که فیل از موش بزرگتر است . اما نمی تواند فرض کند که اگر موش بزرگتر از سگ و سگ بزرگتر از فیل باشد پس موش بزرگتر از فیل است . زیرا تنها بر حسب واقعیات عینی و موجود می اندیشد . اما اندیشه نوجوان مرحله تفکر انتزاعی » فرضیات و امکانات را نیز شامل می شود . نوجوان با تصور دنیایی بهتر از آنچه هست به انتقاد از وضع موجود می پردازد . کودکان مرحله ی عملیات محسوس واقع گرا و سازگارند . اما نوجوانان مرحله تفکر صوری آرمانگرا و غالباً ناسازگارند .
منبع: گروه آموزشی استاد محمدی
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
ویژگی های اساسی مراحل رشد از نظر پیاژه
•1)مرحله حسی و حرکتی (از تولد تا دو سالگی): کودک تا پایان این مرحله ، قادر به درونی ساختن دنیای خارج در ذهن خود نیست و لذا فعالیت های شناختی او به اعمال حسی و حرکتی محدود می شود. کودک دارای تفکر حسی و حرکتی است یعنی رفتارهای غیر کلامی فاقد نماد پردازی و هوش عملی است مثل هوش خالی از اندیشه حیوان . کودک خود میان بین و (self center )خود محور است. زیرا نمی تواند، وجود خود را از چیزهای اطراف خود جدا کند. کودک به مفهوم پایداری شی پی می برد و پایداری اشیا یعنی برای او عدم حضور اشیا ، به معنی نبودن آ نها نیست . به عنوان مثال مادر اگر اتاق را ترک کرده است ، به معنی نبودن و حذف همیشگی نیست و امکان بازگشت وجود دارد . همچنین در پایان این مرحله کودک به رابطه علت و معلولی بین پدیده ها پی می برد و خود را فاعل می شناسد . مثلا متوجه می شود ایجاد صدا ، به دلیل کوبیدن اشیا به روی میز توسط خود اوست .
کودک می تواند اشیا و وقایع را ازحواس و کارهای خود جدا بداند. جهان کودک ، محدود به زمان حال ، نیست (برعکس دوره حسی و حرکتی). بود و نبود حال و گذشته و آینده را در می یابد.
کارکردهای عادی، مثل زبان رشد می یابد. کارکردهای عادی در اصل جانشین کردن چیزی به جای چیز دیگر است .
کودک هنوز توانایی جداکردن علائم از موضوع (واقعیت از علائم) را ندارد.
برای مثال نام هر چیز را بخشی از آن می داند همچنین خواب هایش را واقعیت می پندارد. کودک در این مرحله نیز خود مرکز است ، خود مرکزی کودک در این مرحله به این صورت است که نمی تواند ،خود را در موقعیت دیگران قرار دهد. به عنوان مثال اگر یک تصویر را رو به کودک بگیریم و پشت تصویر که صفحه سفید قرار دارد ، رو به خودمان باشد. اگر از کودک سوال کنیم، چه می بیند آنچه در تصویر می بیند را بیان می کند و اگر از او سوال شود من چه می بینم اظهار می دارد شما هم همین تصویر را می بینید، پس کودک توانایی درک دیدگاه شخص مقابل که صفحه سفید را می بیند . (حدود سنی قبل از 5 سالگی)
کودک در این مرحله (مرحله پیش مفهومی از دوره پیش عملیاتی، 4-2 سالگی) جاندار پندار است، یعنی تصور می کند که و همه پدیده ها جاندارند، به عنوان مثال عروسک خود را جاندار می داند.
کودک در مرحله پیش عملیاتی می تواند مسئله را حل کند اما قادر به توضیح دلایل حل مسئله نیست. در این مرحله بر یکی از جنبه های مشخص امور تاکید می کند و جنبه های دیگر را نادیده می گیرد و استدلال او بازگشت ناپذیراست.برای مثال وقتی از کودکی که نام او علی است می پرسم علی برادر دارد می گوید بله، نام او حسین است. مجددا از او می پرسم آیا حسین برادر دارد ؟ پاسخ میدهد نه، یعنی استدلال او بازگشت پذیر نیست. حسین را برادر خود می داند و از یک جنبه به مسئله می نگرد اما نمی تواند از دیدگاه حسین به صورت بازگشت پذیر استدلال کند .
منبع: گروه آموزشی استاد محمدی
ادامه دارد.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
طرح یا طرحواره رفتاری(SCHEMA)
چهارچوب شناختی کودک که به کمک آن می تواند آگاهی های خود را درباره اشیا وامور گوناگون دنیای اطراف خود سازماندهی کند .
طرحواره ها را می توان ساختهای شناختی کودک دانست . طرحواره یک الگوی رفتاری دارای نظم و هماهنگ است . مثل طرحواره مکیدن و دیدن.
مجموعه ای از طرح های ذهنی که با یکدیگر ارتباط دارند و به صورت واحدی درآمده اند . که ساخت های شناختی مکانیزم های تازه ای هستند که از تغییر یافتن واکنشهای ارثی نوزاد از طریق تجارب بدست می آیند.
ترتیب تحول و ساخت های شناختی به صورت زیر است :
1 ) طرحواره های بازتابی
2 ) طرحواره های حسی و حرکتی
3 )ساخت شناختی
عملیات ( Operation )از نظر پیاژه
ساخت های شناختی دوره های بالاتر را عملیات می نامند. عملیات مجموعه هماهنگی است که بیشتر جنبه ذهنی دارد. پیاژه معتقد است ما اعمال درونی شده را عملیات می نامیم. اعمالی که نه بر روی مواد محسوس بلکه از درون و به صورت نمادی انجام می گیرد.(پیاژه 1973 نقل از سیف 1371 ) .
پیاژه ، مفهوم عملیات را برای توضیح چگونگی اکتساب نگهداری ذهنی به کار می برد وآنرا درونی شدن کنشی که ساخت ذهنی را تغییر میدهد » ، تعریف می کند . مهمترین مشخصه عملیات ، برگشت پذیری آن است. یعنی آگاهی به این که وضع فعلی می تواند به اصل خود بازگشت یا برگشت داده می شود. بعنوان مثال در مورد آزمایش لوله ها ( دو لوله آزمایش حاوی مایع که یکی پهن و کم ارتفاع و دیگری بلند و باریک است و کودک باید تشخیص دهد که مایع داخل لوله ها به یک اندازه است علی رغم تفاوت ظاهری در قرار گرفتن مایع ها در دو لوله ) مایع داخل کنش درونی شده باعث میشود کودک ، بتواند در ذهن خود آب ریخته شده در یک لوله را به یک لوله دیگر بر گرداند . در حالیکه لوله ها بدون تغییر در مقابل او قرا ر گرفته اند ولی مدتی قبل کودک در مرحله پیش عملیاتی قرار داشت و نمی توانست تعدیل هایی نظیر برگشت دادن را انجام دهد . (بیلر 1974 نقل از کدیور 1382 ).
مراحل تحول شناختی و عملیات از دیدگاه پیاژه
پیاژه ، فرایند های شناختی از بازتابهای اولیه نوزاد تا تفکر انتزاعی را در چهار مرحله بررسی می کند.
1)دوره حسی و حرکتی
2) دوره پیش عملیاتی
3) دوره عملیات عینی
4) دوره تفکر انتزاعی
به نظر پیاژه رشد شناخت آدمی ، در جریان مراحل بوجود می آید که از نظر کمی و کیفی با یکدیگر متفاوتند . هر یک از مراحل رشد شناختی ، ساخت و عملکرد ویژه خود را دارد و یکی بر دیگری بنا می شود . یعنی هر ساخت در عین حال که به حصول یک مرحله تحقق می بخشد ، نقطه آ غاز مرحله بعدی نیز هست هر کدام از مراحل با نظم مشخص و در زمانی نسبتا معین ظاهر می شود . نظم موجود در پیشرفت مراحل پایدار و ثابت و در همه افراد همانند است ولی هر فرد ضمن پیروی از طرحهای عمومی رشد شناختی ، ویژگی های رشدی خاص خود را دارد . (کدیور 1382 )
منبع: گروه آموزشی استاد محمدی
ادامه دارد.
به نظر پیاژه , چهار عامل در تحول شناختی کودک تا ثیر دارد که عبارتند از:
1) رسش
2) تجربیات محیطی
3) تعاملهای اجتماعی
4) تعادل جویی
نظریه پیاژه , معطوف به نقش عوامل زیستی در تحول شناختی کودک است . ولی نحوه ی سازگاری و سازماندهی فرایند های هوشی تابع دو عامل محیط وپیشینه ی یادگیری فرد است, اما درمقابل , گرایش به سازماندهی فرایند های هوشی و برقراری سازگاری های ویژه با محیط را به ارث می برد (گینزبورگ و اوپر, 1969, نقل از کدیور 1382). به بیان دیگر, پیاژه به بلوغ زیستی فرد در طول زمان اشاره دارد تا به وراثت در تحول شناختی . با همه ی اهمیتی که پیاژه برای بلوغ زیستی قائل است , توانایی های شناختی کودک , حاصل تعامل او با محیط است. پیاژه به درک چگونگی فعالیت ذهن علاقه مند است و می خواهد بداند که فرد در تقابل با جهان پیرامون خویش چگونه عمل می کند. (کدیور 1382 )
از نظر پیاژه, رشد آدمی از ابتدای تولد تا بزرگسالی دو جریان موازی است که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارد این دو جریان عبارتند از :
از خود به درآمدن ( جدایی از خود محوری )
سازگاری با واقعیت وجستجوی تعادل
پیاژه معتقد است زند گی , تعامل خلاقی است که بدون وقفه بین موجود زنده و محیط زندگی او جریان می یابد. این تعامل خلاق به دو صورت متفاوت اما مکمل یکدیگر انجام می گیرد.
یکی , بیرونی است که سازگاری نام دارد ودیگری , درونی است که سازمان نامیده شده است .
تعامل موجود زنده با محیط به دو صورت :
1-برونی: سازگاری
2-درونی: سازمان دیده می شود.
سازگاری , جنبه برخورد و سازش با محیط را در تعامل بین فرد ومحیط نشان می دهد .وقتی کودک می آموزد با محیط خود به طور موثر مقابله کند , گویند وی با محیط به سازگاری می پردازد .
جذب: مستم بروز پاسخی است که از پیش کسب شده . مثلا وقتی کودک کی را می مکد آنرا به فعالیت مکید ن که از قبل می دانسته است جذب می کند . یا وقتی عروسکی کاغذی را در دهان می گذارد و می جود آنرا به فعالیت جویدن جذ ب می کند.
جذب وقتی صورت می گیرد که کودک چیزی را از محیط بگیرد وآن را جزیی از خود سازد .
از دیدگاه پیاژه جذب وقتی صورت می گیرد که شخصی مطلب تازه ای را بر حسب مطالب آشنا ببیند.یعنی در موقعیتی تازه ، رفتاری را انجام دهد که در موقعیت های گذشته انجام می داده است. مثلا کودکی که تا به حال هواپیما ندیده است آنرا یک پرنده سفید وبزرگ می نامد. کودک در جذب جنبه های واقعیت بیرونی را در ساخته های شناختی خود جذب میکند. مجموعه فرایند تغییردادن ادراکات جدید ، برای همخوان کردن آنها با ساخت شناختی فعلی جذب نامیده می شود.
انطباق : وقتی که رفتار فعلی شخص برای مقابله با محیط کفاف نمی کند و نیاز به تغییر رفتار دارد ، از انطباق استفاده می کند. در انطباق ، فرد ساخته های شناختی خود را برای مقابله با فشارهای محیط تغییر می دهد . به عبارت دیگر انطباق ، فرایند تغییر دادن ساخته های شناختی برای همخوان کردن آنها با ادراکات جدید است.
مثلا کودکی که به مکیدن کی کوچک و گرد عادت کرده است، برای مکیدن کی با شکل متفاوت ، مثلا بلندتر از ک قبلی، لازم است هنگام مکیدن لبهای خود را ، بر خلاف عادت معمول ، تغییر دهد دراین صورت گویند کودک رفتار خود را با شکل و وضع ک جدید تطبیق داده است .
پیاژه معتقد است ، تقلید خالص ترین نوع انطباق است و آنرا تغییر رفتار بنا به خواست محیط می داند.
تعادل جویی نیروی محرکه رشد است و ابزار آن درون سازی و برون سازی است ( جذب و انطباق ) می باشد .
تعادل جویی منجر به سازگاری با واقعیت یا از خود به درآیی شناختی ( رهایی از خودمحوری ) می شود. منظور از خود محوری عدم توانایی ادراک دیدگاه دیگران است . بعنوان مثال کودک چهار ساله با دیدن کتابی که روی جلد آن تصویر وجود دارد جلد وپشت کتاب سفید و خالی از تصویر است اگر تصویررا به سمت کودک گرفته و ازاو بپرسیم چه می بیند ، تصویر را که می بیند توصیف می کند واگر از او پرسیده شود من چه می بینم ؟ بدون توجه به دیدگاه شخص مقابل که پشت کتاب را می بیند اظهار می دارد شما هم همین تصویر را می بینید. در اینجا کودک توانایی درک دیدگاه دیگران را ندارد. به این پدیده خود محوری شناختی در دوره پیش عملیاتی ، می گویند.
منبع: گروه آموزشی استاد محمدی
ادامه دارد.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
قیل از این که به نظریه رشد پیاژه بپردازیم, در مورد خود پیاژه صحبت خواهیم کرد.
ژان پیاژه درنهم اوت 1896 در شهر نوشاتل (در کشور سوئیس) به دنیا آمدازهمان دوران کودکی پیش رس بودن ذهن پیاژه علاقه های مکرر به مطالعات زیست شناسی از سویی و فلسفه از سوی دیگر به خوبی آشکار بوده از سن 11 سالگی تحت تا ثیر راهنمایی پل گوده مطالعات زیستی - حیوانی را ادامه داده ودر سن 15 سالگی اولین مقاله خود را در مسائل سازگاری های زیستی بر حسب محیط نوشت.پیاژه پس از اتمام د کتری خود در زیست شناسی در سن 22سالگی برای مدت کوتاهی به زوریخ رفت ودر آن جا به مطالعات روان شناسی و روان پزشکی پرداخت ومدتی با بلویر کار کرد وسپس به پاریس رفت و در آزمایشگاه بینه به تحقیق پرداخت وبه مطالعه روان شناسی تکوینی یا ژنتیک به شدت علاقه مند شد.
ژان پیاژه درنهم اوت 1896 در شهر نوشاتل (در کشور سوئیس) به دنیا آمدازهمان دوران کودکی پیش رس بودن ذهن پیاژه علاقه های مکرر به مطالعات زیست شناسی از سویی و فلسفه از سوی دیگر به خوبی آشکار بوده از سن 11 سالگی تحت تا ثیر راهنمایی پل گوده مطالعات زیستی - حیوانی را ادامه داده ودر سن 15 سالگی اولین مقاله خود را در مسائل سازگاری های زیستی بر حسب محیط نوشت.
پیاژه پس از اتمام د کتری خود در زیست شناسی در سن 22سالگی برای مدت کوتاهی به زوریخ رفت ودر آن جا به مطالعات روان شناسی و روان پزشکی پرداخت ومدتی با بلویر کار کرد وسپس به پاریس رفت و در آزمایشگاه بینه به تحقیق پرداخت وبه مطالعه روان شناسی تکوینی یا ژنتیک به شدت علاقه مند شد.
در فاصله سالهای 1923تا1926 پیاژه 41 جلد کتاب به رشته تحریر در آورده است البته این به استثنای مقالات وسخنرانی های او و24 جلد کتابی است که با همکاران ومحققان دیگر به صورت مشترک نوشته است.
نام اولین اثر وی که در سال 1923 انتشار یافت ((زبان وتفکر نزدیک کودک))نام دارد و آخرین کتاب وی که تعلیم وتربیت در روان شناسی می باشد به سال 1969 انتشار یافت.
پروفسور ژان پیاژه مولف کتاب زیست شناسی و روان شناسی فیلسوف ودانشمند ارزنده مفاخر در تاریخ16سپتامبر1980 مصادف با 26 شهریور 1359در سن84 سالگی دارفانی را وداع گفت .(محسنی 1360 )
پیاژه از آن جهت کودکان را مورد مطالعه قرار داده است که از طریق جمع آوری اطلاعاتی درباره رفتارها واندیشه های آنان به شناسایی اعمال و افکار کودکان و بزرگسالان هر دو نائل آید .در واقع هدف اصلی پژو هشهای پیاژه معرفت شناسی یا دانش شناسی بوده است که بدین منظور روانشناسی ژنتیک را به عنوان وسیله انتخاب کرده تا منشا و تکامل دانش را در نزد نوع بشر بررسی کند.
فرض پیاژه آن است که اگر بفهمد که چگونه دانش (در نزد کودکان) ساخته می شود آن گاه خواهد فهمید که دانش چیست. زیرا ساختمان دانش ماهیت دانش را نشان می دهد درست همانطور که ساختمان یک صندلی موادی را که صندلی از آن ساخته شده است نشان می دهد.(فرت1977, ص 66 ,نقل از سیف 1371 ).
بنابراین هدف روان شناسی ژنتیک پیاژه مطالعه نحوه ایجادو تکامل فعالیتهای شناختی انسان از روزهای نخست کودکی تا بزگسالی است.
کاربرد اصطلاح ژنتیک نشان دهنده علاقه به پدید آیی دانش آدمی و فرایندهای کسب وتکامل آن است. اصطلاح ژنتیک از دیرباز توسط روان شناسان معروفی چون استنلی هال و بالدوین به معنی رشد وتکامل به کار می رفته است وبنابراین روانشناسی ژنتیک هم به همین معنی به وسیله پیاژه به کار رفته است اما بعد ها اصطلاح ژنتیک به وسیله زیست شناسان با معنی محدودتر وراثت و قوانین آن به کار گرفته شد.(سیف 1371 ).
منبع: گروه آموزشی استاد محمدی
ادامه دارد.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
(زیگموند فروید)
نگاه اجمالی
بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایهریزی شده و شکل میگیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایهگذاری و شکل میگیرند.
اهمیت روان شناسی کودک
روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک میگیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوقالعادهای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانیترین زمان را نیاز دارد که قابلیتها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با اهمیتی در زندگی انسان است.
از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین تواناییها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا میآید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود میایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمیتواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال میشود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوههای فرزندپروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوههای صحیح فرزندپروری) ناشی میشود.
روان شناسی کودک به عنوان یکی از زیرمجموعههای روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوههای صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است. (البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است). در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبههای مختلف رشد کودک پرداختهاند.
موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی کودک
مطالعه در مورد جنبههای مختلف رشد کودک
رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبهها یکی از اهداف روان شناسی رشد است. اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چندبعدی در مورد کودک میشود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری مینماید.
مطالعه در مورد نیازهای کودک در سنین مختلف
کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت میباشد. برای مثال ، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد. در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از 12 سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت میباشد.
مطالعه در مورد شیوههای صحیح فرزندپروری
شیوههای صحیح فرزندپروری ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روان شناسان کودک میباشد. بیشتر پدر و مادرها فرزندپروری را کاری ساده تلقی میکنند و بر این باور هستند که هر کسی میتواند از عهده این امر برآید. (البته این دیدگاه بیشتر در والدین بدون فرزند دیده میشود) اما فرزندپروری نیاز به آگاهی و آشنایی با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقیقات حوزه روان شناسی کودک اصول و روشهای متعددی را متناسب با سنین مختلف یافته است.
مطالعه در مورد مقابله با برخی مشکلات رفتاری _ روانی دوران کودکی
کودکان نیز همچون بزرگسالان دچار آشفتگیهای روانی _ رفتاری میشوند و این مسئله باعث تحقیقات و مطالعات دامنهداری در زمینه انواع این آشفتگیها و تفاوت آنها با آشفتگیهای رفتاری _ روانی بزرگسالان و همچنین شیوههای درمانی این آشفتگیها شده است. برخی ار این مشکلات و آشفتگیهای رفتاری _ روانی کودکان عبارتند از: اتیسم (Otism) ، اختلالات یادگیری ، اختلالات توجه ، اختلالات دفعی ، ناخن جویدن و . .
فهرست:
صفحهی اول دربارهی رشدارتباط با رشدنقشهی رشد
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
ادامه از مطالب قبلی
9- ایده آل گرایی محض را کنار بگذارید
همه ما می خواهیم فرزندانمان هر کاری را به بهترین نحو انجام دهند. اما هنگامی که ما اقدام به تکمیل یا مرتب کردن کارهای آنها می کنیم ، ناخواسته اعتماد به نفس آنان را تضعیف می کنیم.کارین ایرلند» نویسنده کتاب عزت نفس را در کودکان بالا ببرید» و هم در مقام یک مادر می گوید:چنانچه ما محلهایی را که او فراموش کرده تمیز کند، دوباره تمیز کنیم یا پیشخوان آشپزخانه را دوباره دستمال بکشیم، در واقع به کودکمان گفته ایم که او به اندازه کافی آن کار را درست و خوب انجام نداده است. متاسفانه کودکان به راحتی باور می کنند به اندازه کافی شایستگی ندارند.
بار دیگر که می خواهید کار کودکتان را اصلاح کنید، از خود بپرسید:
1- آیا این موضوع حیاتی است یا به سلامتی مربوط است؟
2- آیا این موضوع تا 10 سال دیگر به همین نحو باقی خواهد ماند؟
چنانچه جوابهای شما منفی است- یعنی چنانچه آن کار، مسئله مهمی نیست- بگذارید کارها را به همان نحو انجام دهد. مطمئناً کمک به کودک برای کسب مهارتهای زندگی، قسمت بزرگی از وظیفه والدین است . اما تنها یک قسمت از وظیفه آنان را تشکیل می دهد. ارتباط عاطفی بین شما و کودکتان بسیار مهمتر از این موضوع است که مثلاً وقتی او میز را می چیند، چنگال را در جای درست خود قرار داده است یا نه؟
از بستن بند کفش گرفته تا عبورایمن ازخیابان، هر مهارتی که کودک شما بدست می آورد، قدمی به سمت استقلال(اتکاء به نفس) وی می باشد. در واقع حتی دانستن این مطلب که او می تواند با این مسائل روبرو شود و آنها را حل کند، کمک می کند که کودک شما احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد. هنگامی که او با مشکلی مواجه می شود؛ اعم از اینکه آن مشکل اذیت شدن توسط همبازیش باشد یا شکست در چیدن تکه های پازل در کنار هم، شما می توانید بدین ترتیب به او کمک کنید:
1- مشکل او را بشناسید.
2- راه حلی را که او به نظرش می رسد، بپرسید.
3- مشخص کنید چه کارهایی به حل آن مسئله یا مشکل می انجامد.
4- در مورد این که او خودش به تنهایی می تواند پیش برود یا به کمک شما نیاز دارد، تصمیم گیری کنید.
5- چنانچه به کمک شما نیاز داشت، وی را مطمئن کنید که به او کمک خواهید کرد.
11- به فرزندتان فرصتهایی دهید تا خود را نشان دهد.
هر کودکی استعداد یا مهارت ویژه دارد. چرا به او اجازه نمی دهید که کمی از آن را نشان دهد. آیا او کتاب خواندن را دوست دارد؟ از او بخواهید هنگامی که آشپزی می کنید، برایتان کتاب بخواند.آیا او حسابش خوب است؟ هنگامی که به خرید می روید بگذارید او انتخاب کند کدام کالا بیشتر می ارزد. کارین ایرلند» می گوید:هنگامی که شما در کارهای مورد علاقه کودکتان شریک می شوید و نشان می دهید که تحت تاثیر انجام آن کارها قرار گرفته اید، مرحله دیگری ازعزت نفس را در او به ظهور رسانده اید».
منبع : تابناک باتو
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
ادامه مطلب قبلی
4- با کودکانتان بخندید
برای بچه ها لطیفه تعریف کنید، شعرهای خنده دار بخوانید، خودتان را دست بیاندازید. خندیدن برای کودکتان و نیز برای خود شما مفید است. یک دلیل کاملاً فیزیکی این است که هنگامی که می خندید، تنش (نگرانی) و اضطراب آزاد می شود و اکسیژن بیشتری دریافت می کنید و سبکبال می شوید.
5- در تحسین کودکان خلاق باشید
هنگامی که فرزند شما درهدفی که دنبال می کند به موفقیتی می رسد یا مهارتی کسب می کند، تنها به گفتن جمله کارت خوب است» اکتفا نکنید. به جزئیاتی که آنها را موثر یافته اید، اشاره کنید. مثلاً بگویید:روشی که تو برای توصیف قهرمان در خلاصه کتابت انتخاب کردی، به قدری عالی است که من احساس می کنم او زنده است». یا بگویید:روشی را که برای کشیدن آن درختها به کاربرده ای، بسیار می پسندم.» این طرز برخورد بسیار پر معنادارتر از آنست که به شکل خیلی رسمی به پشتش بزنید و آفرین بگویید.
به طور کلی درتشویق افراط نکنید. یکی از معلمین کلاس چهارم می گوید:من سابقاً هر پنج شنبه جوایزی به بچه ها می دادم اما متوجه شدم انگیزه و تلاش آنها بیشتر برای گرفتن جایزه است نه برای انجام صحیح تکالیف.» سعی کنید فرزندتان این مسئله را درک کند که رضایت و خشنودی واقعی، در انجام و اتمام یک کار است.
6- از خوب غذا خوردن کودکتان اطمینان داشته باشید
چنانچه فرزندتان بد اخلاق یا بهانه گیراست، اگر بیمار نباشد، احتمالاً گرسنه است. اگر زمان غذا خوردن نیست از میان وعده ها استفاده کنید، ولی به خاطر داشته باشید که این میان وعده ها باید حاوی مواد مغذی(دارای ارزش غذایی) باشد و صرفاً شکم پرکن نباشد. خوب خوردن ازتغییرات رفتاری ناگهانی (مانند بهانه گیری) می کاهد و در بوجود آوردن احساس سلامتی و تندرستی موثر است. میان وعده های مفید عبارتند از: ماست کم چربی، میوه تازه یا خشک، یا کره و مربا با نان کامل گندم.
برای یک کودک هیچ چیز به اندازه یک خنده شیرین اطمینان بخش نیست. این خنده روشی مختصر و مفید برای گفتن دوستت دارم» می باشد. در حالی که می خندید، سنگین و رسمی او را در آغوش بگیرید. به خاطر داشته باشید تمامی این لبخندها و در آغوش گرفتن ها، به همان اندازه که برای کودکتان خوب است، برای شما نیز مفید است.
8- با دقت به حرفهای کودکتان گوش دهید
برای کودک هیچ چیز به این اندازه مهم نیست که همه توجه تان به او باشد. دراین هنگام او آنچه را که در ذهنش است به شما می گوید. آیا می خواهید شنونده بهتری باشید؟ تمام حواستان را به کودک بدهید . اگر زمانی که شما مشغول پرداخت یا بررسی صورتحساب ها یا انجام کارهای روزمره هستید، فرزندتان با شما صحبت کرد، همه کارهایتان را کنار بگذارید و تمام توجه تان را معطوف او کنید. هیچگاه صحبت او را قطع نکنید و میان افکارش ندوید، حتی اگر تمام آنها را قبلاً شنیده باشید.
فرصتهای طلایی برای گوش سپردن به سخنان کودک با توجه کامل(و بدون این که کلامش را قطع کنید) یکی هنگام رانندگی است در حالیکه کودکتان همراهتان است و زمان مناسب دیگر، شب در رختخوابش می باشد.
منبع : تابناک باتو
ادامه دارد
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا سوال و نظرتون را در زیر درج کنید
شاد بودن یکی از بزرگترین هدایاست که کودک می تواند از والدین خود بگیرد. مطلب زیر به شما می گوید چطور به کودکانتان عزت نفس و رضایتمندی پایدار بدهید.
یکی از بزرگترین هدایایی که والدین می توانند به کودکان خود بدهند توانایی و استعداد شاد شدن است. البته بین خوشحالی و شادی لحظه ای- مثلاً دادن یک اسباب بازی جدید یا یک سبد پراز تنقلات به کودک- و خوشحالی و رضایتمندی پایدار، تفاوت عمده ای وجود دارد. مطمئناً کودکان دوست دارند تفریح کنند و مانند بزرگترها نیازمندند تا عمیقاً احساس خوشبختی کنند. اما شادی واقعی مطلب قابل تعمق تری است و آن روح فرزند شما را تحت تاثیر قرار میدهد و در او این حس را بوجود می آورد که همه چیز دنیا خوب است.
متخصصان معتقدند، کودکان شاد ویژگی های مشخصی دارند، از جمله: عزت نفس، خوش بینی و خویشتن داری. چنانکه خواهید دید، ایجاد و پرورش این ویژگیها بسیار ساده تر از آنست که تصور کنید، در اینجا 11 روش ذکر شده تا به فرزندتان کمک کنید دید مثبتی به زندگی داشته باشد.
1- از سرگرمی های سازمان نایافته و قدیمی استفاده کنید
کودکان موفق معمولاً کودکان شادی هستند، اما تلاش شما به منظور آماده سازی فرزندتان در رویارویی با مسائل زندگی، باعث می شود که تمام وقت او را با حجم زیادی از برنامه های مختلف پر کنید. تمامی بچه ها به زمانی برای کاهش فشار نیاز دارند. وقفه ای در زمان بازی و یا درس به آنها بدهید و بگذارید در این زمان تخیلاتشان آنها را هدایت کند و آزادانه بازی کنند. مثلاً سر فرصت ه شکار کنند، آدم برفی بسازند و یا به عنکبوتی که تارمی تند نگاه کنند. اینها موجب می شود حس تخیل در کودک افزایش یابد و به کودک اجازه می دهد دنیا را با گامهای خودش کشف کند.
بهتر است شما هم برنامه پر مشغله و آشفته خود را کم کنید و کودکانتان را در تفریح همراهی کنید.
برای آنکه بتواند شاد باشد احساس کند که عضو با ارزشی از یک اجتماع بزرگ است و می تواند به زندگی افراد دیگرمعنی ببخشد. با بوجود آوردن موقعیت های مناسب، این احساس را در او ایجاد کنید. اسباب بازیهای قدیمی او را که دیگر نیازی به آنها ندارد، جمع کنید و از او بخواهید آنها را به خانواده های نیازمند بدهد، یا در فروشگاه از او بخواهید که مقداری مواد غذایی برای اهداء به مستمندان خریداری کند.
کودکان می توانند لذت کمک کردن به دیگران را در سنین پایین یاد بگیرند.
مثلاً چنانچه شما از تکه های اضافی پارچه عروسک درست می کنید، کودک دوساله شما می تواند کمک کند وبگوید چشم و دهان عروسک را در کجا قرار دهید.
3- همراه با کودک خود، فعالیتهای فیزیکی داشته باشید
همراه با کودک خود گردش بروید، با او بازی کنید ویا با همدیگر دوچرخه سواری کنید. با این کار نه تنها نیرو و بنیه کودک خود را تقویت می کنید بلکه باعث شادی و خنده اش می شوید. فعال نگهداشتن کودکان، استرس را در آنان کاهش می دهد و موجب می شود آنان انرژیشان را به طریق سالم تخلیه کنند. کودکان سالم از قدرت بدنی بیشتری نیز برخوردارند. کودکان بیشتر ازآنکه نگران ظاهرشان باشند، به کارهایی که انجامی می دهند، افتخار می کنند. چنانچه کودکتان را در انجام کاری که علاقه دارد، تشویق کنید، برای ایجاد شادی در او روشی جدید به کار گرفته اید.
منبع: تابناک باتو
ادامه دارد
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا سوال و نظرتون را در زیر درج کنید
محیط فیزیکی کلاس نه فقط بر مدیریت کلاس اثر میگذارد بلکه در میزان پیشرفت تحصیلی دانش اموزان نیز نقش مهمی ایفا میکند . سازماندهی کلاس باید ازاد باشد یعنی به گونه ای باشد که برای انجام فعالیت های گوناگون قابلیت تغییرو انعطاف داشته باشد . تردیدی نیست که یک کلاس روشن و ارام با رنگ امیزی دلپذیر و شاد در ایجاد سلامت روان دانش اموزان بسیار موثر است .عوامل دیگری چون مطالب درسی و طرز چیدن و ارایش صندلی های دانش اموزان به طور چشم گیری بر یاد گیری و اداره کلاس تاثیر می گذارند .
الف- سازماندهی ردیفی- ستونی : در کلاس های سنتی که صندلی های دانش اموزان در ردیف های منظم و پشت سر هم چیده می شوند و میزمعلم در جلوی کلاس قرارمی گیرد . تمام توجه بر معلم متمرکز میشود و ارتباط میان دانش اموزان اندک است . این نظم و ترتیب کار گروهی را غیر ممکن می کند . همین طور ردیف اخر کلاس فاصله زیادی با معلم داشته و به احتمال زیاد مشکلات بی نظمی ایجاد می کند .اما برای دروسی که نیاز به تمرکز دقت در یک جهت دارند مناسب است .
ب- سازماندهی دایره ای : در این الگو صندلی ها دور میزها چیده میشود و میز معلم در حاشیه ای قرار می گیرد . این الگو برای دروس مباحثی مناسب است .
ج- سازماندهی انفرادی و گروهی :در این الگو هر دانش اموز دارای یک میز مستقل است و با حداقل ایجاد مزاحمت برای دیگران به مطالب درسی و معلم دسترسی دارد و یا در گروه های ۴ تا ۶ نفره دور یک میز هستند .
کودک باید در برخورد با احجام دنباله و همین طور در ارتباط و زندگی درون آنها احساس راحتی، عدم ترس و آرام کند. تاریکی بیش از هر چیز دیگری به اضافه فرم های نامتناسب او را می ترساند. فضاهایی با رنگهای شاد و روشن و گاهی رنگهایی با فرم های نامشخص (مثل حاتی که در نقاشی با آبرنگ پدید اید) موضوعات رویایی و خیال انگیز را القا می کند و در کودک احساسی چون عاطفی، رفیق، مهربانی، را القا می کمند. همچنان که فضاها بری کودکان با سن های بالاتر طراحی گردد از رنگهای ملایم با مرزهای مشخص جزئیات بیشتر د ربنا و انحناهای نرم در طراحی فضا می توان استفاده کرد. ادراک فضا کار بسیار دشواری است در عین حال کودک باید خودرااز دنیای اطرافش تمیز دهد و هم انی دنیارا تجربه نماید. که این عمل به وسیله شناختن اشیا اطرافش انجام می گیرد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
عواطف عمده کودکان که باید مورد توجه والدین و مربیان قرار گیرد عبارتند از :
۱- عاطفه خشم و غضب ۲- عاطفه ترس ۳- عاطفه عشق و محبت ۴ – عاطفه حسادت
۴- کمک به پرورش فکری و رشد عقلانی کودکان از طریق واداشتن انها به فعالیت های
تربیتی ، مجسمه سازی یا خمیر یا گل رس ، استفاده از اسباب بازی های ترکیبی و هوش مندانه
سازمان اجتماعی کلاس ممکن است رقابتی ، مشارکتی و انفرادی باشد .
الف – سازماندهی رقابتی :فرد و موقعیت فردی دانش اموز مورد تاکید قرار می گیرد و دانش اموزان معمولا به تنهایی یا در گروه های کوچک به فعالیت می پردازند .معلم اغازگر و راهنمای موضمعات درسی است و فعالیت های کلاس را معلم بر اساس سطح دانش اموزانمتوسط یا اندکی بالاتر از متوسط تعیین می کند .این الگوی سازماندهی تا به امروز غالب ترین روش سازماندهی در مدارس ما بوده است .
ب- الگوی سازماندهی مشارکتی : تاکید بر این است که دانش اموزان با یکدیگر بر روی موضوعات گوناگون کار کنند . همه دانش اموزان بدون توجه به سطح توانایی شان،می توانند در انجام وظایف نقش منحصر به فرد داشته باشند . خلاقیت ، ابتکار عمل ، کاربرد دانش قبلی در موقعیت کنونی ، سازماندهی و ارزش یابی از جمله وظایفی هستند که از دانش اموزان انتظار می رود .در این ااگو معلم تسهیل گری است که در طراحی فعالیت های اموزشی به حرف های دانش اموزان گوش می دهد و از نظریات انها در فرایند طراحی بهره می گیرد .
ج- سازماندهی انفرادی : هر یک از دانش اموزان بر اساس سطح توانایی و یادگیری خود به انجام تکالیف می پردازند .دانش اموزان باید از دستور های معلم پیروی کنند و تمرین های تکراری را بپذیرند. هدف این الگو این است که دانش اموزان مطالب درسی را به طور کامل یاد بگیرند و همیشه در حال ارتقا به مراحل بالا باشند .
در محیط یک کلاس واقعی ممکن است ترکیبی از الگوهای سازماندهی گوناگون مشاهده شود .و معلمان ممکن است در ساعت های متفاوت از الگوهای متفاوت استفاده کنند .
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
۱- پرورش عادت های مفید و ارائه اطلاعاتی درباره سلامت بدن و رعایت بهداشت و شناخت عامل ها و محرک های خطر ساز و شیوه های حفظ خود در مواقع احساس خطر و ایجاد اداب و رسوم اجتماعی برای سازگاری با محیط و برقراری ارتباط با دیگر کودکان و ایجاد مهارت هایی برای رفع نیازهای شخصی متناسب با وضع عمومی جامعه مانند اداب غذا خوردن ، مهارت های ورزشی ،فکر کردن و عمل کردن و…
۲- پرورش رفتار پسندیده اجتماعی : یعنی اداب و رسومی که کودک را از جهت برقراری ارتباط با دیگران و تحمل دیگران و دوری ازخود خواهی ویا خود دوستی کمک میکند . برخی از این مهارتها که درارتباط اجتماعی موثرند عبارتند از : اموزش شیوه سخن گفتن با افراد متناسب با سن ،موقعیت اجتماعی و جنسیت انها –اموزش شیوه بازی و رفتار با کودکان هم سن به طوری که حقوق فردی و خصوصیات وجودی سایرین را محترم بدارد و…
۳- رشد عاطفی یا پرورش عاطفه کودکان : در کودکستان رشد عاطفی کودکان با توجه به زمینه زیر باید انجام گیرد :
الف- توجه به نیازهای عاطفی کودک ازهمه ابعاد مانند عادت به دوست داشتن دیگران،همکاری با دیگران، بیان احساس –مانند احساس ایمنی یا ترس – برقراری ارتباط کلامی و فکری با همسالان و مربی .
ب- توجه به نیازهای کودکان خاص که ممکن است عقب ماندگی رشدی یا عاطفی داشته باشند که اگر این مشکلات حل نشود شرایط بد اموزی اخلاقی و رفتاری برای دیگر کودکان بوجود می اید.مانند کودکان منزوی و گوشه گیر،کودکان ترسیده و مضطرب، کودکان ترسو ، کودکان حسود و…
یکی از عللی که تغییر رفتار را ساده میکند این است که وابستگی انان به والدین و محیط خانه و رفتار تقلیدی کم میشود و به جای ان علاقه به مربی و دیگر کودکان و گسترش ارتباطات اجتماعی جایگزین ان می شود .بدین ترتیب اثر پذیری کودک از مربی و دوستان بیش از والدین و خواهروبرادر خواهد بود.
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
۱-۲-۱-۳) تاریخچه شکل گیری مراکز پیش دبستانی و دبستان در ایران
الف – اموزش دبستانی
در کشورهای مختلف پیدایش و گسترش مراکز پیش دبستانی متاثر از ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی ،اقتصادی و علمی و یافته های تحقیقاتی بوده است .
در کشور ما خانه ها ،مساجد و مکتب خانه ها و بالاخره مدارس بزرگ اغاز گر فعالیت در زمینه تعلیم و تربیت کودکان خردسال بوده اند .مدرسین بزرگ خانه های خود را حوزه درسی قرار می دادند و طلاب به انجا میرفتند .
شبستان ها و مساجد نخستین مراکز تعالیم دینی بوده است که مدرسین در گوشه های شبستان ها و صحن مساجد به تدریس و تعلیم مشغول می شدند . هر مدرس خلقه درس جداگانه ای داشت و مطلب خاصی را تدریس می کرد .مکتب خانه نیز جایگاه خواندن و اشنایی با الفبا و خواندن قران و برخی کتاب های مشهور فارسی و گاهی نوشتن بوده است و کودکان از ۷ سالگی به مکتب میرفتند و بالاخره مدارس بزرگ محل تعلیم وتدریس علوم مختلف بوده است
اموزشگاه ها در ایران در دوره های مختلف تاریخی تحول و رشد بسیاری یافتند .از جمله تاسیس دارالفنون در کلیه شئون فرهنگی ،اموزشی و پرورشی کشور ما تحولی عظیم را پدید اورد و از ان پس اموزشگاه های متعددی بوجود امدند.
در سال ۱۲۹۰ شمسی ، قانون اساسی معارف ایران در مورد همگانی شدن اموزش ابتدایی به تصویب رسید و به تدریج اموزش مکتب خانه ای به اموزش دبستانی تبدیل شد . در سال ۱۳۱۰ ه.ش شکل سراسری و همگانی گرفت .ودر ۶ مرداد ۱۳۲۲ شمسی با تصویب مجلس شورای ملی اموزش ابتدایی اجباری و عمومی و مخانی اعلام شد.
از حدود نیم قرن اخیر وجود کودکستان ها و مهد کودک ها در کشور ما نیز در نتیجه نیاز ها و تغییرات اجتماعی و اقتصادی ضرورت پیدا کرده است .
از سال ۱۲۹۸ شمسی در تهران و بعضی شهر های ایران کودکستان هایی بوسیله سیونر ها و اقلیت های مذهبی تاسیس گردید . مثل خانم ( سروزیان) در تهران و خانم (خانزاریان ) در تبریز کودکستانهایی برای نگهداری و تربیت کودکان ایجاد نمودند .
اولین کودکستان در ایران در شهر تبریز و در محله صفی بازار توسط جبار باغچه بان (عسکرزاده ) به نام باغچه اطفال تاسیس شد . وی در سال ۱۳۷۰ کودکستان دیگری در شیراز تاسیس کرد .و البته این کودکستان ها خاص خانواده های مرفه و فرزندان کارمندان عالیرتبه دولتی بود .
در سال ۱۳۱۰ امتیاز تاسیس کودکستان به طور رسمی به خانم (برسابه) در تهران داده شد و اولین ائین نامه کودکستانها در سال ۱۳۱۲ به تصویب شورای عالی فرهنگی رسید و سن اطفال مورد پذیرش در ان سال در کودکستان ها ۷-۴ سال در نظر گرفته شد .
در سال ۱۳۵۴ طی بخش نامه ای سن ورود به کودکستانها (امادگی) را ۵ سال کامل تعیین نمودند که تا به امروز ادامه دارد .
و امروزه صدور تاسیس مهد کودک ها به عهده سازمان بهزیستی محول گردیده است .
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
۱-۲-۱-۲) تاریخ ظهور مراکز پیش دبستانی ( کودکستان و مهد کودک):
الف- کودکستان
در تاریخ اموزش و پرورش دوران کودکی ، کودکستان ها نسبت به مهد کودکها ریشه های عمیق تری دارند . اگر چه اغاز رشد کودکستان ها در اروپا ثمره ی تفکر و نوشته های کمینوس ، روسو، پستالژی و هرپارت می باشد .ولی در حقیقت این فردریک فروبل المانی بود که اولین کودکستان را در سال (۱۸۳۷) در بلانبرک المان بنا نهاد و از همان زمان نام کودکستان (باغ کودکان )معمول گشت .
فروبل (پدر کودکستان ) به اهمیت فرصت های اموزشی در اولین سالهای سال های پیش دبستانی اشارات فراوانی داشت .او عقیده دارد که کودک در یک محیط غنی و سرشارمی تواند علایق را از طریق تجربه اموزی و فعالیت شخصی رشد دهد.
کودکستان ها در اوائل قرن بیستم دستخوش تغییراتی گردید که حاصل تاثیر عقاید مربیانی چون ماریا مونته سوری بود .وی با دنبال کردن کارهای دو دانشمند فرانسوی به نام های جان ایتارو و ادوارد سگن توانست تجربیاتی کسب نماید که افراد بسیاری را در سرتاسر جهان تحت تاثیر کار و نوشته های خود قرار دهد .
اگر چه اغاز شکل گیری اموزش و پرورش کودکان از نظر تاریخی به گذشته های دور بر می گردد ،اطلاعات ما در مورد مهدکودک ها این است که مهد کودک موسسه ی اجتماعی جدیدی است که در قرن بیستم شکل گرفته است.
خواهران مک میلان ( راشل و مارگارت) که تا حدود زیادی تحت تاثیر عقاید فروبل قرار داشتند ((مهد کودک)) را به عنوان نامی مناسب برای نوع تازه ی اموزش و پرورش پیش دبستانی در نظر گرفتند . خواهران مک میلان که با کودکان پیش دبستانی در محله فقیر نشین لندن کار می کردند ،سعی در بر اوردن نیازهای اساسی کودکان خردسال داشتند که تامین نیاز هایشان از طریق زندگی در خانواده های پر جمعیت و محله های فقیر نشین میسر نبوده . انها با تجربه ای که از کلنیک های درمانی انگلستان در مورد کودکان بی بضاعت کسب کرده بودند مهد کودک را مکانی برای پیش گیری بیماری های جسمی وفکری کودکان می دانستند و به همین جهت فلسفه اصلی کاردر مهد کودک را بر پایه مراقبت غذایی و پرورشی فرد فرد کودکان استوار نمودند .
رشد مهد کودک ها درامریکا ازطریق ارتباط با دانشگاه ها و دانشکده ها چشمگیربوده است. عملکرد این مهد کودک ها بعنوان مراکز ازمایشگاهی و تحقیقات با توجه به اهداف متفاوت بوده است .بدین معنی که بعضی مراکز برای مقاصدی چون اماده کردن مادران جوان برای مادرشدن و وظیفه مادری مورد استفاده قرار می گرفتند و بعضی دیگر نیز به تربیت مربی برای مهد کودک ها همت گماردند و بالاخره تعدادی نیز به منظور فراهم اوردن فرصت هایی برای مطالعات مقایسه ای و تطبیقی رشد کودک در موقعیت های کنترل شده دایر گشتند و از این طریق اطلاعات فراوانی در زمینه رشد فردی کودکان به دست اوردند .
عوامل عمده ای چون ضرورت های اجتماعی و فرهنگی ،ضرورت های اقتصادی و علمی در بسیاری از کشورها از جمله عوامل موثر در رشد و گسترش بسیاری از این گونه مراکز پیش دبستانی به حساب می ایند .در قرن بیستم در بسیاری از کشورها که مهد کودک از وجود مربیان و متخصصین اگاه و مدیریت و برنامه ریزی جداگانه ای برخوردارند ،کیفیت مطلوبی را در پرورش خردسالان سبب گردیده اند.نقش مهد کودکها به عنوان عنصروابسته به خانواده ها به نحو بارزی شناخته شده اند و وخودشان در پاره ای موارد بسیار حیاتی است.
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
تحقیق درباره خلاقیت و هنر اموزی در این کشورها نشان میدهد که ازاد گذاشتن کودک برای خلق هنری با وسائل گوناگون تاثیر بیشتری بر رشد روانی و ذهنی و شخصیت کودک دارد . در نتیجه گرایش به سمت نقاشی و مجسمه سازی و بازی و نمایش ازاد در همه جا الویت پیدا کرده است .در این کشورها کامپیوتر و بازیهای کامپیوتری نیز به کلاس های کودکستان راه یافته است .
در اروپای شرقی به شدت به جنبه های رشد جسمی توجه دارند . ورزش ، نرمش ،مقاومت بدن در مقابل سرما با تمرین در هوای ازاد ، حمام افتاب ، حمام سونا ، ابتنی در تابستان و حرکات موزون کم و بیش بخشی از برنامه های روزانه را تشکیل می دهد .
در مورد اشنایی با طبیعت معتقدند که این کار نباید از راه تصویر انجام شود و بهتر اس کودکان با اشیاء و طبیعت مستقیما اشنا شوند . به هم.ین دلیل گردش در طبیعت و در اجتماع از برنامه های مداوم کار انهاست . برای تلطیف عواطف و بالا بردن ذوق هنری ار موسیقی و نمایش استفاده میشود .
در مجموع تحقیقاتی که در این کشورها درباره بازدهی موسسه های مختلف اموزشی برای این گروه سنی کرده اند نشان میدهد که کودکستانهای روزانه و خانواده هایی که با روش کار کودکستانها هم اهنگی دارند بهترین نتیجه را میدهند و به همین دلیل دوره های تربیتی برای والدین تشکیل داده اند تا هر چه بیشتر این همفکری و همکاری را بوجود اورند .
اهم شرایط یک خانه خوب برای رشد و تکامل همه جانبه ی کودکان به شرح زیر است :
۱- وجود عشق و امنیت خاطر و اشتراک و اجتناب از نق زدن ،انتقاد غیر منطقی ، تحقیر کردن ، تبعیض قائل شدن و دوری از کشمکش ها وبگو مگوها و اجتناب از غیبت های طولانی پدر و مادر .
۲- برقراری انضباط و نظام معقول –منظور اجتناب از بکار بردن استبداد برای ایجاد نظم و ترتیب است .
۳- پرهیز از حمایت بیش از حد – باید به کودکان فرصت داده شود تا نتیجه بی دقتی و اشتباهات خود را ارزیلبی کنند ،همچنین در پوشیدن لباس ،شیوه غذا خوردن و سایر امور جاری باید به کودک فرصت داده شود.
۴- تحمل و درک رفتار کودکان به اقتضای سن .معمولا کودکان در سنین مختلف و در مواقع گوناگون رفتار های مبتنی بر لجبازی و منفی گری پیدا می کنند .
۵- تهیه وسایل بازی مناسب به منظور بکارگیری فکر و اندیشه و خلاقیت کودکان و نیز انطباق حرکات چشم با دست .
۶- تشویق کودکان به مشاهده دقیق و برانگیختن حس کنجکاوی و جلوگیری از شکست خوردن .
۷- گسترش توان تحمل کودک در شنیدن عقاید و ارا مخالف و احترام گداشتن به نظریات دیگران .
۸- شناساندن اهمیت اموزش و پرورش و تشویق او به انجام تکالیفش و مقدم شمردن ان بر هر کاری .
۹- تماس با مربیان و معلمان کودک به منظور اگاهی از پیشرفت کودک
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
۱-۲) بخش دوم: مطالعات زمینه
۱-۲-۱) شناخت تکنولوژی اموزشی
رشد انسان از تولد و حتی پیش از تولد تا ۷ سالگی مسئله ای است که کم وبیش در سراسر جهان به ان توجه شده است . اکنون این مرحله رشد را از حساسترین و مهمترین مراحل رشد انسان می دانند . پزوهشهای اخیر نشان داده که اگر در این مرحله از رشد نسبت به کودک از نظر جسمی و روانی و تربیتی غفلت و کوتاهی شود در مراحل بعد تنها ۵۰ درصد از ان کوتاهی را می توان جبران کرد و ۵۰ درصد دیگر هرگز جبران نمیشود . هدفهای اموزش و پرورش پیش از دبستان در هر کشور و هر قاره متفاوت است . به طور کلی میتوان ۵ هدف اساسی را مد نظر قرار داد و اولویت های هر کشور و هر منطقه و هر قاره را نسبت به این هدف سنجید . این ۵ هدف عبارتند از :
۱-رشد و شکوفایی کودک فارغ از هر گونه قید و بند و هدفگیری خاص از جمله قید اماده شدن برای ورود به دبستان و دانشگاه ها . موسسات تحقیقاتی بیشتر در این جهت حرکت میکنند و سعی میکنند راه و روش هایی پیدا کنند که استعدادها و توانایی های ذاتی کودک را اشکار و تقویت کنند یعنی انچه بالقوه وجود دارد به فعل دراورند . در این هدف انچه مد نظر است کودک است و توجهی به ضرورت های اجتماعی و ی و فرهنگی نمی شود و خیلی کم به انها توجه می شود .
۲- اماده شدن برای ورود به دبستان . وقتی چنین هدفی مد نظر باشد عملا مرخله پیش از دبستان تابع برنامه ریزی ها و هدف گیری های دبستان می شود و تمام توجه و فعالیت ها بر این امر متمرکز میشود که از کودک دانش اموز موفقی ساخته شود.
۳- پایه گذاری ارزش های اجتماعی و ی و فرهنگی و مذهبی در کودک . در این هدف نظام اجتماعی ی و فرهنگی و تربیتی جامعه تایین کننده برنامه ها و فعالیت هاست .
۴- جایگزینی مادر در همه اوقاتی که به نیروی کار او در جامعه نیاز است . در اینجا منظور نگهداری و پرستاری کودک نیست بلکه میتواند بهترین جایگزین باشد . یعنی توجه به همه جوانب پرورش جسمی و ذهنی .
۵- شکستن دور باطل فقر بیسوادی عقب ماندگی و … .کودک خوب رشد نمیکند، چون خوب تغذیه نمیشود، چون بهداشت او رعایت نمی شود ، چون از اموزش لازم بهره مند نیست ، چون مراقبت های لازم را ندارد . بنابراین جسما ضعیف میماند و از نظر ذهنی هم در حد توان خود رشد نمیکند.
حال با در نظر گرفتن این ۵ هدف نگگاهی میاندازیم به اموزش و پرورش پیش از ذبستان در کشورهای گوناگون . در کشورهای اروپای غربی ، ایالت متحده امریکا و کانادا و به طور کلی در کشور های پیش افتاده از نظر صنعتی با بخش های گوناگون اموزش پیش از دبستان روبرو هستیم .
موسسات اصلی که این کار را بر عهده دارند مهد کودک ها یا کودکستان هایی هستند که یا دولتی اند یا خصوصی . در کنار مهد کودک ها و کودکستان ها گروههای بازی وجود دارد . بین ۶۵ تا ۸۰ درصد کودکان پیش از دبستان از نوعی اموزش برخوردار میشوند .در این کشورها بیشتر روشها و محتوای اموزش و پرورش پیش از دبستان مورد توجه است .به عنوان مثال ایا باید مقدمات خواندن را در کودکستانها وارد کرد یا نه؟
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
• تاثیر شرایط محیطی
۱٫نور و روشنایی:|یکی از اصول معماری در تامین اسایش بعدی است در تاثیرات روانی ان در انسانها متفاوت است.تحقیقات نشان داده که نور طبیعی و شفاف بر روی حواس کودکان تاثیر مثبتی دارد.از دید انها این فضاها دوستانه و شاد هستند.
۲٫دقت عمل و تمرکز حواس افزایش یابد.۳٫باعث ایجاد تنوع و تاکید فضایی می گردد.
۲٫سر و صدا:کودکان صداها را دوست دارندو به طور کلی صدای ملایم به تخیل کودکان عمل می کند.اما صدای ناشی از ترافیک کاربری های تجاری و کارگاه ها از اصوات نا مطلوب فضای کودکان است.
۳٫تهویه:برای کار کردن در فضاهای اموزشی تهویه خوب ضروری است:۱٫تعیین سطح محل وقوع باز نسبت به جهت فرش بادها .۲٫استفاده از مصالح مناسب در جداره ها.۳٫استفاده از گیلان و درختن جهت تهویه طبیعی محیط پیرامون.
ما مسئول طراحی کردن محیطی برای کودکان هستیم که قسمتی از ان شامل:
۱٫ فضاهای طبیعی(:Nature space)مانند درخت و اب وموجودات زنده که اساسی ترین و مهمترین فضا را برای کودکان تشکیل می دهد.
۲٫فضاهای باز(:open space)فضاهای گسترده ای که بچه ها می توانند به اندازه دلخواه در ان بدوند و انرژی های درونشان را تخلیه کنند.
۳ .فضای راه ها(:Rood space)راهها و جاده ها قبل از حضور ماشین،زمین اصلی بازی بچه ها بودند راههایی که بچه ها در ان همدیگر را ملاقات می کنند و شبکه ای که فضاهای متنوع را به هم وصل می کنند.
۴ .فضاهایی ماجراجویانه (Advant ture space (: فضاهایی پر از پیچیدگی که ؟؟؟ تجسم تخیل کودکان به واسطه بودن در این فضاها تقویت می شود.
۵٫ فضاهای مخفی (Hide out space) که استقلال کودکان از طریق این فضاهای مخفی رشد می یابد.
۶٫ ساختار های بازی (paly structure space) فضاهایی هستند که با ساختار بازی های متفاوت برای کودکان طراحی می شوند.
مواد مهم اصلی برای کودکان عبارتند از فضای وسیع و دقت کافی و مناسب تا بتواند بنا به سلیقه و توانایی و میل خود از آنها استفاده کند. کودکان از میان فعالیت ها آنهایی را بر می گزینند که بیشتر مطابق نیازشان باشد. از جمله وسایلی که درعلاقه و فکر خلاق کودکان بسیار با اهمیت است: گل رس، مداد رنگی، وسایل نقاشی و معمارها را می توان نام برد که هر کدام از این ها فضای مخصوص به خود را می خواهد.
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
جاهای زشت از دید کودکان:
جاهایی که در ان هرگز بازی نمی کنند چون تاریک است و مدام رفت و امد میشود و دنج نیست .
توسط کارکنان مشاهده شده است :کودکان زیر ۲ سال فضاهای کوچکی را که از فضاهای بزرگتر تقسیم شده است را دوست دارند.فضا های باز زمانی استفاده می شوند که کودکان می خواهند بدوند و حرکت کنند:مثل فضاهای خارجی وکل فضا حیاط.
تلاش برای انسانی کردن فضا باید برای همه دراولویت قرار بگیرد اما بیشتر از همه برای معمارانی برای کسانی که برای یک تمدن کم و بیش شهر نشین مسول نظام بخشیدن به قضا هستند اهمیت دارد.
معمار یک مربی است و بعد از پدر و مادر اولین مربی کودک است .تعلیم و تربیت او از طریق اشکال ساخته شده بدست او که محیط اطراف کودک را شکل می دهد منتقل می شود.به همین دلیل ارتباط میان کودک ،معماری و فضا در بطن مساله انسانی کردن تمدن قرار دارد.کودک امروز به دلیل رهایی از سنتهای پیشین،راحتتر از انسان سالم می تواند خود را با تازه ها یا جسارتهای معماری تطبیق دهد.او به راحتی می تواند طرفدارونیز الهام دهنده اشکال تازه باشد.بنابر این باید در درجه اول برای کودک و شاید تا حدودی به وسیله خود کودک به تدریج تعامل بین فضاهای زندگی هر فردوفرم های سازنده فضا را برقرارکرد.
برای دستیابی به این هدف معمار باید از سویی کودک وفضا و خواسته های او را درک کند ونیازها و مشکلات او را شناخته و روشهای بر طرف کردن انها را بیابد و به ان محیطی که کودک امروز در ان به سر می برد اشنا باشد.
تعلیم و تربیت موفق باید بدون ایجاد برخوردهای جدی او را در پیدا کردن موفقیتش در فضا یاری دهد تا بتواند مرکزیت خود را در ان بیابد.منظور از این فضا یک محدوده سرد هندسی نیست بلکه هدف فضایی فعال و تاثیر گذار است.این فضا هم دارای امنیت است هم ازادی.فضایی که ما را در بر گرفته در شکل گیری شخصیت ما شرکت می کندوخلوت مارا محافظت می کند.
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
۱-۱-۶) فضای بازی:
فضای بازی بچه ها ممکن است به اندازه یک قالیچه ، مساحت روی میز ، یک اتاق یا محوطه بیرون از ساختمان باشد.
جاهای زیبا برای بازی از دید کودکان :
۱- جاهایی که اغلب بزرگسالان کار میکنند.اینجا کودکان پشت میزهای اشپزخانه بازی میکنند. گاهی اوقات بازی ها از میان پنجره به بالکن و استخر ماسه می رود.
۲- کودکان۵ تا ۶ ساله گو شه های دنج را دوست دارند(میتوان احساس راحتی داشت و تنها بود.)
۳- از فرش بزرگ همچون یک جزیره و کشتی استفاده می شود.
۴- سکوها : معمولترین انها درگاه پنجره ها می باشد و بسیاری از کودکان دوست دارند دیگدانها از ان بالا مشاهده کنند.
۵- پنجره های بزرگ با منظر زیبا خیلی معمولتر است .در این مکان کودکان برای بازی دیدار روزانه دارند.(کودکان پنجره هایی را که در مرتبه چشم ایشان است بیشتردوست دارند به طوری که انها مجبور نیستند برای نگاه کردن به خارج قد بکشند و نیز برای افق کودکان قضا تعریف می شود.)
۶- اغلب بوسیله کودکان مبلمان خاصی استفاده میشود:میزهای بزرگ کار و نهار خوری و بخصوص صندلی راحتی چون فقط برای بزرگترها معمول است وبنابراین برای کودکان خیلی جالب است.
به طور کلی جاهای زیبا از دید کودکان :
اتاق گروهی –مکانی دنج برای بازی کردن بدون مزاحمت دارای گوشه های دنج تر .اتاق نمایش، مقدار زیادی اتاق با اسباب های یک خانه واقعی، اتاق قشنگ و تاریک تا هیچ کس نتواند شما را هنگام بازی ببیند. گوشه ساختمان و یک پنجره بزرگ برای طراحی-باغ بزرگ بخصوص درختان بزرگ و انبوه برای پنهان شدن
ادامه دارد.
منبع:magirans
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
خلاقیت بعنوان یک مهارت: خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. به عنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین به سرعت از بین میرود. بدون تمرین توانایی نوشتن، موسیقی، آواز، رقص، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.
خلاقیت به عنوان ویژگیهای شخصیتی: برخی از محققان ویژگیهایی را برای افراد خلاق مطرح میکنند.
این ویژگیها عبارتند از: جسارت، کنجکاوی، انعطافپذیری، استقلال، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی، گرایش به تجربه کردن و
خلاقیت چیز عجیب و غریبی نیست، بلکه یکی از خصوصیات و تواناییهای بشر است و ما حتی برخی اوقات بدون آن که شناختی از خلاقیت داشته باشیم، در حل مسایلمان از آن استفاده میکنیم.
اگر چه داشتن حد معینی از هوش برای داشتن خلاقیت لازم است ولی شرط کافی نیست و وما افراد با هوش خلاق نبودهاند در حالی که افراد با هوش متوسط میتوانند افراد خلاق برجستهای باشند.
خلاقیت مختص افراد خاص نیست و همه مردم دارای این توانایی هستند. گرچه سطح آن در افراد مختلف متفاوت است.
تفکر خلاق یک مهارت اکتسابی و قابل یادگیری است. افراد با هر سطحی از خلاقیت، قادر به فراگیری و ارتقا سطح خلاقیت خود هستند.
جامعهای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل میشود.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
چرا پرورش مهارت تفکر خلاق مهم است؟
ارتباط دادن تجربه با چالش ها و شرایط کنونی به شما کمک می کند که به راه حل های خلاقانه ای دست پیدا کنید. 1.
2.دنیا و جامعه با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت است. ما نیاز داریم که خودمان را با توانایی سازگاری با این روند مجهز کنیم و تسلیم نشویم، و تفکر خلاق راهی برای تجهیز شدن و تسلیم نشدن است.
3.آماده شدن برای مواجهه با جهان کار ساده ای نیست.
4.با تغییر جهان، فناوری ها و روش های جدیدی معرفی می شوند.
5.چیزهایی که در مدارس می آموزیم معمولا در زمانی که شروع به کار کردن می کنیم منسوخ می شوند.
6.به همین دلیل است که امروزه آماده سازی کودکان و بزرگسالان جوان باید متمرکز بر رشد مهارت هایی باشد که برای سازگاری با این واقعیتِ همیشه متغیر حیاتی هستند.
7.یادگیری همیشگی، بنیادی برای توسعه حرفه ای است.
8.یکی از مهارت های اساسی که برای رشد و توسعه نیاز داریم، تفکر خلاق است.
مهارتی است که شخص با کمک حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حلهای جدید را پیدا میکند. خلاقیت میتواند در اشکال زیر خود را نشان دهد:
خلاقیت به عنوان یک تولید: اختراعات، پیشرفتهای پزشکی، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی از جمله تولیدات خلاق محسوب میشوند.
خلاقیت به عنوان یک فرایند: طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد میتوانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن، صحبت کردن، بازی، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی، آزمایش و دستکاری کردن ایدهها و اشیا باشد. خلاقیت در کودکان در سالهای اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع میکند اما آن را کامل نکرده و رها میکند.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
از جمله استیو جابز (بنیانگذار اپل) می گوید:
خلاقیت یعنی ارتباط دادن چیزهای مختلف به همدیگر. وقتی شما از افراد خلاق می پرسید که چطور کاری را انجام داده اند، آنها کمی احساس گناه می کنند زیرا آنها واقعا کاری انجام نداده اند، فقط چیزی را دیده اند.
این امر پس از مدتی برایشان آشکار شده است. آنها قادر بوده اند تجاربی که داشتند را به همدیگر ارتباط داده و چیزهای جدیدی را درهم آمیزند. و دلیل اینکه آنها قادر بوده اند این کار را انجام بدهند این بوده است که آنها تجربه بیشتری داشته اند یا بیش از باقی مردم درمورد تجارب خود فکر کرده اند.
با داشتن این نکته در ذهن باید بفهمیم که تفکر خلاق مهارتی است که نیاز داریم خیلی زود آنرا پرورش دهیم. باید بتوانیم الگوها و روش های تفکری سنتی را بشکنیم تا بتوانیم تفکر به شیوه ای خلاقانه را آغاز کنیم. شیوه ای که به شما کمک خواهد کرد رویکرد جدیدی برای یک شرایط یا مسئله خاص خلق کنید.
زود شروع کردن این روش باعث می شود تجربه بیشتری کسب کنید، چرا که با بزرگ شدن از نمونه های مختلفِ بسیاری خواهید آموخت.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
تفکر خلاق یکی از ده مهارت زندگی است که علم روان شناسی آن را برای رشد ضروری و لازم می داند. این مهارت به افراد کمک می کند تا دنیای پیرامون خود را به شیوۀ دیگری ببینند. مهارت تفکر خلاقانه و پرورش آن می تواند باعث می شود فرد همواره از خلاقیت و نو آوری بیشتری استفاده کند و نسبت به دیگران در زمینه های مختلف موفقیت بیشتری کسب نماید. با پرورش تفکر خلاق، فرد درمهارت های دیگر نیز بهتر عمل می کند. برای مثال فردی که مهارت حل مسئله توام با تفکر خلاق دارد، راه حل های بهتری برای مسائل اش پیدا می کند.
تفکر خلاق یعنی روشی برای بررسی و حل مسائل با استفاده از دیدگاهی متفاوت، اجتناب از راه حل های مرسوم و قدرت پرورش راه حل های جدید برای حل مسائل و مشکلات است و این بیان دیگری از خارج از چارچوب فکر کردن” می باشد.
این فرایند خلاقانه به شما کمک می کند که روابط را برسی کنید، با چالش های جدیدی مواجه شوید، و به دنبال راه حل هایی بروید که غیرمعمول، بدیع و تازه هستند.
تفکر خلاق مهارتی است که شخص با پرورش آن قدرت کشف راهحلهای جدید برای حل مسائل را در همه جنبههای زندگی پیدا میکند.
تفکر خلاق از جمله مهارتهایی است که موجب پیشرفت و رشد جامعه میگردد همانگونه که تا کنون رشد جوامعه بشری مدیون افرادی است که توانسته اند با کمک تفکر خلاقانه اختراعات و اکتشافاتی دست یابند که موجب آسانتر شدن زندگی انسانها گشته است. استفاده از خلاقیت حتی در امور ریز و روزمره زندگی مانند فعالیتهای مربوط به خانه نیز میتواند کارهای وقتگیر و کسل کننده را لذتبخش و آسان سازد.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
خلاقیت به عمل درآوردن پتانسیلهای ذهنی، فکری و سازمانی است به عبارتی در درون ذهن، فکر و منابع و امکانات سازمانی یک ایده جدید نهفته است و نه در وراء آن، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در سازمانها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهمتر است. مدیران با رفع موانع خلاقیت در سازمان، گام مؤثری را در جهت تبلور خلاقیت سازمانی برداشته و موجب بروز فکرهای جدید و خلاقانه خواهند شد.
1.ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد خلاق به خاطر ترس از ارزیابی عملکرد خود به راحتی نمیتوانند فعالیت کنند. زیرا در این شرایط فقط به دنبال برآوردن انتظارات خواهند بود.
2.نظارت و مراقبت: افراد اگر احساس کنند که در حین کار چشمانی مراقب آنهاست، کمتر خلاق خواهند بود.
3. پاداش: اگرچه پاداشها محرکهای خوبی هستند اما ضرورتاً همیشه انگیزاننده نیستند. افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداشهای ملموس.
4. رقابت: افرادی که در کارشان با دیگران در حال رقابت هستند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.
5. انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند، کمتر خلاق میباشند.
6. گرایش به پاداشهای بیرونی: افرادی که به محرکهای بیرونی همانند محرکهای مالی، پست و مقام، نشانها و ارتقاء فکر میکنند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.[29]
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[29]. مقیمی، سیدمحمد؛ سازمان و مدیریت رویکردی پژوهشی، ترمه، 1385،ص132.
1.تحمل ریسک:کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای آن شکست را تجربه کنند و اشتباهات به عنوان فرصتهای یادگیری به شمار آید.
2.کاهش کنترل بیرونی: قوانین و مقررات و خطیمشیها و کنترلهای مشابه به حداقل کاهش مییابد و خودکنترلی جایگزین آن میشود.
3.کاهش تقسیم کار:مشاغلی که به طور محدود تعیین شده باشد، ایجاد محدودیت میکند؛ در حالی که فعالیتهای متعدد شغلی، دیدگاه وسیعتری به کارکنان میدهد. در این سازمانها تأکید بر فعالیتهای متعدد شغلی است.
4.قبول ابهام: تأکید زیاد بر عینی بودن و معین بودن موجب محدودیت برای خلاقیت میشود.
5.تحمل تضاد: گوناگونی دیدگاهها تشویق میشود. هماهنگی و توافق بین افراد در این سازمانها مورد تأکید زیاد نمیباشد.
6.تحمل راههای غیر عملی: افرادی که جوابهای غیر عملی حتی نابخردانه ارائه میدهند تحمل میشوند زیرا آنچه که در اوایل غیر عملی به نظر میآید ممکن است به راهحلهای خلاق منجر گردد.
7. تمرکز بر نتایج بجای ابزارها: هدفها واضح است و افراد تشویق میشوند که راهکارهای متعدد رسیدن به آنها را در نظر بگیرند. تمرکز بر نتایج باعث ارائه و پیشنهاد چندین جواب صحیح به هر مسئله معین میشود.
8. ارتباطات همهجانبه: ارتباطات به طور افقی و عمودی جریان پیدا میکند. زیرا جریان آزاد ارتباطات، باروری را آسان میکند.[27]
9.آزادی در بیان نظرات جدید:ویژگی آزادی بیان نظرات جدید به توانایی جذب و انتقال اطلاعات اشاره می کند.سازمانهای خلاق به رابطه با رهبران اهل اندیشه، تأکید زیادی دارند. و در برابر هر نوع بحث و ارائه ایدههای جدید به صورت باز عمل میکنند.
10.ساختار سازمانی مسطح:یک ساختار سازمانی مسطح برای سازمانهای خلاق ضروری است.بنابراین می توان گفت این گونه سازمانها در رویارویی با بحرانهای ناشی از رقابتهای اقتصادی، انعطاف پذیری بالایی دارند.سازمانهای انعطاف پذیر با مسایل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته و در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند.ساختار خلاق، نمـایانگر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن است.سازمانهایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند.
11. مدیریت اطلاعات:ویژگی فرهنگ سازمانی باز جهت ارائه ایده های جدید در مدیریت اطلاعات منعکس می شود. در یک سازمان خلاق میزان کمی از ارتباطات بر پایه قوانین شکل میگیرد.فرهنگ سازمانی مانع تسهیم دانش بین کارکنان نمیشود و آنها با ارائه ایدههای جدید نگران از دست دادن شغل خود نیستند.
12. آگاهی از تعت:از آنجایی که تعارض بذر خلاقیت است، سازمانهای خلاق از فرهنگهایی پشتیبــــانی میکنند که به تعت و بحثها اهمیت می دهند.با تعارض، کارکنان در زمینه چگونگی مواجهه با موقعیتهای جدید و برخورد با آنها، آموزش می بینند.
13. نیازمندیهای استخدام: این سازمانها افرادی را جذب و استخدام میکنند که به جهتگیری بیشتر سازمان به سمت خلاقیت و نوآوری سرعت ببخشند و افراد در این گونه سازمانها، نیازمند توانایی ایجاد تعت و پیدا کردن روشهای حل آنها هستند.
14.شایستگی و مسئولیت:در این سازمانها شایستگی و احساس مسئولیت در قبال خلاقیت، بین تمامی نیروی کار تسهیم شده و هر شخصی در سازمان مسئولیت توسعه خلاقیت را بر عهده میگیرد.
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[27]. Tushman, Michael and Nadler, David; Organizing For Innovation, California Management Review, spiring,1986,PP74-92.
[28]. فتحیان. مجید و دیگران؛ نقش مدیریت دانش ضمنی در خلاقیت و نوآوری، تدبیر، 1384، شماره164،صص18-12.
معمولاً برخی از مطالعات انجام شده در این حوزه، بین دو مفهوم خلاقیت و نوآوری تفاوتی قائل نمیشوند و از آنجا که در کُنه هر دو مفهوم ویژگی تازگی و نو بودن قرار دارد، هر دو را در یک معنی و مترادف هم بکار میبرند.در حالی که با دقت در معنای هر دو اصطلاح مشاهده می کنیم که تفاوت ماهوی بین خلاقیت و نوآوری وجود دارد.
نوآوری به کارگیری ایدههای جدید ناشی از خلاقیت است که میتواند یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد.[20]
باید بین خلاقیت و نوآوری فرق قائل شد، معمولاً واژه خلاقیت به توانائی و قدرت فرد در ارائه ایده های نوین(فکر های سازنده) اطلاق می شود.از سوی دیگر، معمولاً نوآوری به معنی استفاده از این ایده ها میباشد.در یک سازمان این به معنی یک کالای جدید، یک خدمت جدید یا یک راه جدید برای انجام دادن کارهاست. اگرچه بحث نوآوری حول محور خلاقیت مطرح شود.[21]
خلاقیت باید بر اهداف سازمان تمرکز یابد و همانند یک قیف برای نوآوری عمل کند به این معنی که نوآوری محتملترین ایدهها را برگزیده و آنها را مورد آزمایش و بررسی قرار میدهد.[22]
رویکردهای فرایند خلاق
فرایند خلاق به فعالیتهائی اشاره دارد که مادامیکه یک شخص در حال ایجاد آن میباشد رخ میدهد.سالهاست که فرایند خلاق توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته و مدلهائی که کوشش کردهاند تا فرایند خلاق را نشان دهند، عمدتاً در سه رویکرد عمده ذیل قرار میگیرند:
1. رویکرد خطی؛ در این رویکرد فرایند خلاق به عنوان یک فرایند حل مسأله منطقی قلمداد میشود. رویکرد خطی ساختاری برای زایش ایده ها فراهم میکند تا افراد با جستجو راه حلها را بیابند. که در اینصورت راه حلها یا یک الگوی منطقی یا یک زنجیره از اقدامات را ارائه میکنند.[23]
2. رویکرد شهودی؛ در این رویکرد فرایند خلاق با بینش، درک مستقیم و شهودی و به صورت تصویرسازی ذهنی و تغییر ناگهانی در ادراک صورت میپذیرد. از سوی دیگر رویکردهای شهودی به افراد و گروهها کمک میکنند تا به حالتهای آرامش درونی دست یابند، که در خارج از الهامهای غیر قابل استناد یا از بینشهای که پدیدار شده میباشند. یک محدودیتی که هست غیر محسوس بودن ساختاری است که راه حل را یافته است. بلکه راه حلها فی البداهه ظاهر میشوند، غالباً یک فرد تعجب میکند که این فکر از کجا آمد.[24]
3. رویکرد شبکهای یا جزء نگر؛ در این رویکرد فرایند خلاق فقط یکی از عناصر در میان مجموعهای کامل از توانائیها، مهارتها، ویژگیها و فرایندهای درگیر با رفتار خلاقانه محسوب میشود.[25]
هارینگتون (Harrington)معتقد است:خلاقیت محصول فرد واحدی، در یک زمان واحد، در جای خاص نیست. بلکه عبارت از یک زیست بوم (ایستم)است.همانگونه که در ایستم زیستشناسی، موجودات زنده با یکدیگر و با ایستمشان مرتبطند، در اکو سیستم خلاق نیز همه اعضاء و همه جنبههای محیطی در حال تعامل میباشند.[26]
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[20]. George G.Gordon; Predicting Corporate Performance From Organizational Culture, Jurnal of M.studies,29-6,nov 1992,p785.
[21]. Koontz, Harold; Management :A global perspective, McGraw- Hill Education, Edition 12, 2006, P155.
[22]. SLOANE, PAUL; ibid, p7
[23]. Nemiro, Jill E; ibid, p174
[24]. ibid, p174-175
[25]. ibid, p4
[26]. حسینی، افضل السادات؛ پیشین،ص32.
خلاقیت در مطالعات سازمانی و مدیریت
خلاقیت سازمانی یک عرصه تحقیقاتی نسبتاً جدیدی در حوزه مطالعات رفتار سازمانی میباشد، در حالی که خلاقیت در گذشته به طور عمده در روان شناسی مطرح و محل بحث بود.[15] از اینرو وجه تمایز مطالعه خلاقیت در این دو رشته مطالعاتی در این است که خلاقیت سازمانی منحصراً بر متغیرهائی تمرکز مییابد که بطور مستقیم بر محل کار و کار یا مفاهیم سازمانی دلالت دارد.[16]و تعاریفی را برای آن ارائه نمودهاند:
خلاقیت به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.[17] و برخی دیگر در تعریف این مفهوم در حوزه مطالعات سازمانی چنین میگویند: خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان.[18]
1. خلاقیت کمک میکند تا سازمانها را در دهکده جهانی زنده نگه داریم؛
زیرا مسائل امروز سازمان ها با راهحلهای دیروز حلشدنی نیست و شرایط محیطی به حدی پیچیده، پویا و نامطمئن گردیده که سازمانها دیگر نمیتوانند بدون خلاقیت حیات بلندمدت خود را تضمین نمایند. به عبارت دیگر تداوم حیات سازمانها منوط به خلاقیت در محصول، خدمت یا فرایند عملکردی میباشد.
2. خلاقیت کمک میکند تا به رضایت شغلی و سلامت شخصی دست یابیم؛
3. خلاقیت کمک میکند تا مشکلات و موضوعات معاصر جهان و جامعه را از منظر دیگری بنگریم.[19]
رمز بقای جوامع انسانی را باید در خلاقیت آنها جستوجو کرد. زیرا جوامعی قادر به پیوستن به آینده هستند که خلاق ببینند، خلاق بیندیشند و از تن سپردن به خلاقیتها نهراسند. در دنیای آینده، تعالی انسانها و جوامع با خلاقیت آنان گره خورده است و در عصر انفجار اطلاعات، آینده در دست کسانی است که وامدار خلاقیت باشند.
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[15]. Christina E. Shalley & Jing Zhou; ibid, p3
[16]. Christina E. Shalley & Jing Zhou; ibid, p4
[17]. رضائیان، علی؛ مبانی سازمان و مدیریت، سمت، 1380، ص103.
[18]. حقایق. سیروس؛ ویژگیهای سازمان صنعتی خلاق و نوآور، تدبیر، اردیبهشت 1380، شماره111،صص27-22.
[19]. Nemiro, Jill E; Creativity in Virtual Teams KEY COMPONENTS FOR SUCCESS, Copyright by John Wiley & Sons, © 2004,p283
گیزلین (ghiselin) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیتهای تازهای از مفاهیم و معانی است.[6]
تایلور ((taylor نیز خلاقیت را شکل دادن تجربهها در سازمانبندیهای تازه میداند.[7]
با توجه به اینکه بسیاری از چیزها نو و تازه هستند اما خلاقانه نیستند، پس تازگی نمیتواند به تنهائی مفهوم خلاقیت را توصیف کند. از این نظر محققان به این نتیجه رسیدهاند که عناصر دیگری را در تعریف خلاقیت دخالت دهند.[9]در نتیجه نظریههای معاصر علاوه بر تازگی، متناسب بودن با ارزشها را نیز مد نظر قرار دادهاند.[10]
استین (stein) میگوید: خلاقیت فرایندی است که نتیجه آن یک کار تازهای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع شود.[11]
ورنون (Vernon)در تعریف خلاقیت میگوید:خلاقیت توانائی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینههاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیدهای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبائی شناسی، فناوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.[12]
آمابیل (Amabile)علاوه بر قیود تازگی و ارزشمندی قید جدیدی به تعریف خلاقیت اضافه نموده و بیان میدارد که تفکر خلاق باید از طریق اکتشاف رخ دهد نه از طریق الگوریتم.[13]
سیکزنتمی هالی (Cikzentmihalyi) میگوید: ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاق جدا از اجتماعی که در آن عمل میکنند بپردازیم؛ زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهائی نیست. آمابیل و همکارانش در مصاحبه با 120 دانشمند در رشتههای مختلف به این نتیجه رسیدند که عوامل محیطی در رشد خلاقیت برتری دارد.[14] در نتیجه خلاقیت را مقید به تازگی، ارزشمندی و اجتماعی بودن میدانند.
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[6]. حسینی، افضل السادات، پیشین،ص29.
[7]. همان.
[8]. SLOANE, PAUL; The leader’s guide to lateral thinking skills: Unlocking the creativity and innovation in you and your team, Second Edition, Kogan Page,2003,p7
[9]. شمس اسفندآباد، حسن؛ پیشین،ص49.
[10]. حسینی، افضل السادات؛ پیشین،ص29.
[11]. حسینی، افضل السادات؛ پیشین،ص30.
[12]. Vernon, P.E; Natur -Nuture in creativity in glover,& other handbook of creativity, Plenum press,1989,p-p93-103
[13]. حسینی، افضل السادات؛ پیشین،ص30.
[14]. حسینی، افضل السادات، پیشین،ص31.
خلاقیت(Creativity )به عنوان یکی از فراگیرترین فعالیتهای انسان به شمار میرود و تا قبل از دهه 60 به ندرت آن را به عنوان یک موضوع پژوهشی عمده در نظر میگرفتند تا اینکه بین سالهای دهه 60 تا 70 مورد توجه قرار گرفته و مجدداً مورد بیمهری واقع شد. به هر حال امروزه خلاقیت مورد توجه روانشناسان میباشد.[1]
از منظر روانشناسان، خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن میباشد.مطالعات روانشناسی در تقسیم تفکر به تفکر همگرا و تفکر واگرا، بر این نکته تأکید دارند که خلاقیت همان تفکر واگرا میباشد که از طریق فرایند ترکیب و نوآرائی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه دراز مدت شکل میگیرد.[2]و از جمله مفاهیمی است که بین صاحبنظران در مورد آن توافقی به عمل نیامده است.
·خلاقیت به عنوان یک فرایند میتواند به طور پیوسته با یافتن، حل کردن مسائل و انجام راههای جدید همراه باشد. همچنین یک فرایند تکراری است که با تفکر و عمل درگیر است وبه دنبال دریافت بازخور میباشد، آزمایش میکند و روشهای جدیدی را برای انجام کارها مطرح میکند، به جای اینکه بر عادت یا رفتارهای خودکار و تکراری تکیه کند.[3]
از نظر مدنیک ((Mednich خلاقیت عبارت است از: شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با اامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هرچه عناصر ترکیب جدید غیر مشابهتر باشند، فرایند حل کردن خلاقتر خواهد بود.[4]
·خلاقیت را به عنوان یک نتیجه نیز توصیف کردهاند. افراد برای ایجاد یک نتیجه خلاق، نیاز دارند تا در ابتدا فرایند درستی را بکار ببرند تا به آنها کمک کند که استعدادشان را بیشتر خلاق کنند.به عنوان مثال آنها ممکن است امور ناشناخته را بررسی کنند تا برای مشکل موجود یک راه حل بهتر یا منحصر به فرد را بیابند، یا روشهای جدید انجام کار را جستجو میکنند.[5]
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[1]. شمس اسفندآباد، حسن؛ روان شناسی تفاوتهای فردی، سمت،1389،ص49.
[2]. محمدی، ناهید؛ خلاقیت در مدیریت، تدبیر 1384، شماره 161،صص 18-14.
[3]. Christina E. Shalley & Jing Zhou; handbook of Organizational Creativity, Lawrence Erlbaum Associates,2008,p4
[4]. حسینی، افضل السادات؛ ماهیت خلاقیت و شیوههای پرورش آن، انتشارات آستان قدس رضوی،1381،ص29.
[5]. Christina E. Shalley & Jing Zhou; ibid, p4
نشانه اول
آن ها به راحتی و بدون این که ترسی را در خود احساس کنند نظرات و پیشنهادات خود را در جمع بیان می کنند
ویژگی ای که در بسیاری دیگر از کودکان هم سن و سال آن ها حتی در سنینبالا تر یافت نمی شود
نشانه دوم
عمدتا برای حل مسائل راه کار هایی را ارائه می دهند که دیگر کودکان قادر به ارائه آن ها نیستند
نشانه سوم
کودکان خلاق به کار های هنری علاوه بر این که علاقه مند هستند در آن دارای مهارت هم می باشند
نشانه چهارم
دادن ایده ها و نظرات زیادتر نسبت به دیگر هم سن و سالاشان یکی از مهم ترین نشانه های خلاقیت در کودکان می باشد که می تواند تست خلاقیت مناسب و ساده ای برای کشف خلاقیت در کودکان باشد
نشانه پنجم
پنجمین نشانه خلاقیت در کودکان این است که به آسانی با شوخی های خود می توانند دیگران را به خنده بیندازند
نشانه ششم
نشانه ای که خود یک تست خلاقیت محسوب می شود این است که آنها بسیار علاقه مند به تغییر دادن محتویات کتاب و مطالبی هستند که معلم بیان می کند و مدام در پی این هستند که نادرستی مطالب درسی را به اثبات برسانند
نشانه هفتم
پرسیدن سوالات عجیب و غریب یکی از مهم ترین نشانه های خلاقیت در کودکان می باشد پس اگر کودکی دارید که هر روزه مجبورید به سوالات عجیب وی پاسخ دهید نگران نباشید. او دارای خلاقیت است
نشانه هشتم
یک تست خلاقیت که خود می توانید از دانش آموزان تان و کودکان خود بگیرید این است که از وی بخواهید نقاشی بکشد و افکار خود را ترسیم کند اگر علاقه مند بود معنی اش این است که وی خلاقیت در خود دارد
نشانه نهم
برای این که بدانید کودکتان دارای خلاقیت است یاخیر کافی است ببینید که وی منتقد است یا نه و به راحتی عقاید و نظرات اطرافیان را می پذیرد یا خیر. کودکان خلاق همواره منتقد بوده اند و سخنان دیگران را به راحتی نمی پذیرند
آیا کودکتان در بین هم سن و سالانش کمی عجیب و غریب به نظر می رسد ؟ اساسا یکی از آشکار ترین نشانه های خلاقیت در کودکان همین تفاوت ها می باشد پس اگر کودکتان دارای تفاوت هایی خاص با دیگران است ذهن خود را بیهوده مشغول نکنید.احتمالا دارای کودکی نخبه هستید
نشانه یازدهم
عمدتا کودکانی که می توانند داستان ها را خوب تخیل کنند دارای خلاقیت ذاتی می باشند
نشانه دوازدهم
این کودکان هنگام صحبت کردن با هیجان زیاد به جزییات ایده های شان می پردازند و بسیار پرشور از آن ها تعریف می کنند
نشانه سیزدهم
یکی دیگر از راه های گرفتن تست خلاقیت در کوکان برای پی بردن به این که آیا وی از خلاقیت بالایی برخوردار است یا نه این است که به این نکته توجه کنیم که آیا وی دارای ابتکاری می باشد یا نه ؟ و عمدتا ایده هایی که ارائه می دهد منحصر به خود اوست یا نه ؟ به طوریکه کم تر کسی این ایده ها به ذهنش برسد
منبع : آکادمی انگلیسی کودکان 4تا7 ساله
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
1. کودکان خلاق اغلب با آب و تاب حرف می زنند.
2. دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده کردن یا انجام دادن کارها را دارند.
3. شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی دارند.
4. در صحبتهای خود از قیاس استفاده می کنند.
5. عادت به بررسی منابع مختلف دارند.
6. با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
7. اشتیاق زیادی به صحبت کردن درباره کشفیات خود با دیگران را دارند.
8. توانایی ابداع بازیهای جدید و تغییر در بازیها رادارند.
9. کنجکاوی زیادی برای سردرآوردن از امور مختلف را دارند.
10. در گفتار خود جسارت زیادی دارند.
11. سئوالات عجیبی طرح می نمایند که به ذهن همه نمی رسد.
12- برای مسائل راه حل ها و پاسخ های متفاوتی دارند.
۱۳- علاقه زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده هایشان دارند و اکثرا هم برای نقاشی های خود توضیح می دهند که در نقاشی چه کشیده اند.
۱۴- قوه تخیل بسیار خوبی دارند و از این رو اهل ریسک و خطر کردن نیز هستند.
۱۵- به تجربه کردن و آزمایش علاقه فراوانی دارند و می تواند بارها و بارها مواد مختلف را با هم مخلوط کنند تا رنگ ها یا جنس ها و یا بوهای جدید و متنوعی بدست آورند.
۱۶- حس استقلال طلبی دارند.
۱۷- در کارهایشان پشتکار ومداومت دارند وسخت کوش هستند.
۱۸- انتقادگر هستند و معمولاً نظرات دیگران را به راحتی نمیپذیرند.
19- خیال پرداز هستند.ذکر جزییات یک ماجرا و به تفضیل سخن گفتن می تواند نشانه قدرت خیال و تصور زیاد باشد.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
تحقیقات نشان می دهد که والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی بیشتری نشان می دهند، کودکان خود را آنگونه که هستند قبول دارند و آنها را به کنجکاوی درباره اشیاء و امور تشویق می کنند و کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت نظر دارند و پی گیری می کنند.
شایسته است والدین تا آنجا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورده و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا شوند و هنگام شکست، به جای سرزنش، راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند، تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها، راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند، چراکه چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.
اغلب اوقات اگر کمی وقت و حوصله کنیم متوجه وجود خلاقیت در بچه ها می شویم. بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان ، تماشای آنها به هنگام بازی است. خلاقیت عامل مهم بازی است. کودک را در حالی که آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازیهایش سرگرم بازی است تماشا کنید. کودکان خلاق اغلب برای هر یک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می کنند و قبل از اینکه از وسیله ای به سراغ وسیله دیگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده می نمایند.
.ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازیها داشته باشد. کودکان خلاق می توانند با توجه به موقعیت و مکان خاص بازی را تغییر دهند، بازیهای جدید ابداع کنند، مقررات خاصی وضع کنند، رهبری بازی را در دست گرفته و با سازمان بندی منسجم په به صورت فردی و چه به صورت گروهی بازی کنند.
بازی این گونه افراد از تنوع و گوناگونی آکنده بوده و می توانند با توجه به علایق خود و بازی کنان هدفهای بازی را اعمال کنند. در مقابل کودکانی که از خلاقیت بی بهره بوده و یا خلاقیت کمی دارند در بازی ها نقش پیرو را به عهده گرفته، خود را مم به رعایت کامل مقررات بازی می دانند، تخطی از قوانین را جایز نشمرده و بازی را بیشتر به عنوان وظیفه و کار تلقی می کنند تا وسیله ای برای رشد، بنابراین سهم آنها از لذت بازی کمتر از کودکان خلاق است.
ادامه دارد
منبع: بیتوته
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت میباشد تا به سر حد شکوفایی برسد. فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. خلاقیت عبارت است از توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.» می توان نتیجه گرفت که خلاقیت برآیند فرآیندهای ذهنی و شخصیتی فرد بوده و به تولیدات و آثاری منجر می شود که نو و بدیع بوده، خاصیتی متکامل داشته و با واقعیتها، منطبق بوده و در غایت به سود جامعه بشری هستند.
از آنجا که کودک حساسترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری میکند، محیط مناسب خانوادگی، شیوه و نگرشهای صحیح فرزندپروری در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا میکند.
کلیگان » ( 1971 ) معتقد است برای ظهور خلاقیت راههای زیادی در شیوههای فرزند پروری وجود دارد که میتواند باعث ظهور یا محو خلاقیت شود. نحوه تربیت و استفاده از شیوههای دموکراتیک یا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شیوه ابراز محبت هر کدام به نوعی در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان مؤثر است.
اساساً پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعد ترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری می کنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرند. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید،
اما تاثیر این عوامل به اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایت ها و روش های اتخاذ شده محیط دوم یعنی محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینه های تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیتهای خلاق کودک در رشد خلاقیت او سهیم هستند. خانواده ها باید فرصتهای لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند.
زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهید و به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید، از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص تأکید نمایید.
محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد. شما و کودکانتان سعی نمائید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید. با تشویق و تأیید رفتار کودک و فراهم آوردن زمینه های مساعد و تدارک بازیهای دلخواه او، قدرت تخیل و خلاقیت کودک را تقویت کنید. خیالپردازیهای کودکان را سرزنش نکنید زیرا خلاقیت او را محدود می سازید.
ادامه دارد.
منبع: بیتوته
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
خلاقیت بعنوان یک مهارت: خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. به عنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین به سرعت از بین میرود. بدون تمرین توانایی نوشتن، موسیقی، آواز، رقص، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.
خلاقیت به عنوان ویژگیهای شخصیتی: برخی از محققان ویژگیهایی را برای افراد خلاق مطرح میکنند.
این ویژگیها عبارتند از: جسارت، کنجکاوی، انعطافپذیری، استقلال، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی، گرایش به تجربه کردن و
خلاقیت چیز عجیب و غریبی نیست، بلکه یکی از خصوصیات و تواناییهای بشر است و ما حتی برخی اوقات بدون آن که شناختی از خلاقیت داشته باشیم، در حل مسایلمان از آن استفاده میکنیم.
اگر چه داشتن حد معینی از هوش برای داشتن خلاقیت لازم است ولی شرط کافی نیست و وما افراد با هوش خلاق نبودهاند در حالی که افراد با هوش متوسط میتوانند افراد خلاق برجستهای باشند.
خلاقیت مختص افراد خاص نیست و همه مردم دارای این توانایی هستند. گرچه سطح آن در افراد مختلف متفاوت است.
تفکر خلاق یک مهارت اکتسابی و قابل یادگیری است. افراد با هر سطحی از خلاقیت، قادر به فراگیری و ارتقا سطح خلاقیت خود هستند.
جامعهای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل میشود.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
چرا پرورش مهارت تفکر خلاق مهم است؟
ارتباط دادن تجربه با چالش ها و شرایط کنونی به شما کمک می کند که به راه حل های خلاقانه ای دست پیدا کنید. 1.
2.دنیا و جامعه با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت است. ما نیاز داریم که خودمان را با توانایی سازگاری با این روند مجهز کنیم و تسلیم نشویم، و تفکر خلاق راهی برای تجهیز شدن و تسلیم نشدن است.
3.آماده شدن برای مواجهه با جهان کار ساده ای نیست.
4.با تغییر جهان، فناوری ها و روش های جدیدی معرفی می شوند.
5.چیزهایی که در مدارس می آموزیم معمولا در زمانی که شروع به کار کردن می کنیم منسوخ می شوند.
6.به همین دلیل است که امروزه آماده سازی کودکان و بزرگسالان جوان باید متمرکز بر رشد مهارت هایی باشد که برای سازگاری با این واقعیتِ همیشه متغیر حیاتی هستند.
7.یادگیری همیشگی، بنیادی برای توسعه حرفه ای است.
8.یکی از مهارت های اساسی که برای رشد و توسعه نیاز داریم، تفکر خلاق است.
مهارتی است که شخص با کمک حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حلهای جدید را پیدا میکند. خلاقیت میتواند در اشکال زیر خود را نشان دهد:
خلاقیت به عنوان یک تولید: اختراعات، پیشرفتهای پزشکی، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی از جمله تولیدات خلاق محسوب میشوند.
خلاقیت به عنوان یک فرایند: طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد میتوانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن، صحبت کردن، بازی، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی، آزمایش و دستکاری کردن ایدهها و اشیا باشد. خلاقیت در کودکان در سالهای اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع میکند اما آن را کامل نکرده و رها میکند.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
از جمله استیو جابز (بنیانگذار اپل) می گوید:
خلاقیت یعنی ارتباط دادن چیزهای مختلف به همدیگر. وقتی شما از افراد خلاق می پرسید که چطور کاری را انجام داده اند، آنها کمی احساس گناه می کنند زیرا آنها واقعا کاری انجام نداده اند، فقط چیزی را دیده اند.
این امر پس از مدتی برایشان آشکار شده است. آنها قادر بوده اند تجاربی که داشتند را به همدیگر ارتباط داده و چیزهای جدیدی را درهم آمیزند. و دلیل اینکه آنها قادر بوده اند این کار را انجام بدهند این بوده است که آنها تجربه بیشتری داشته اند یا بیش از باقی مردم درمورد تجارب خود فکر کرده اند.
با داشتن این نکته در ذهن باید بفهمیم که تفکر خلاق مهارتی است که نیاز داریم خیلی زود آنرا پرورش دهیم. باید بتوانیم الگوها و روش های تفکری سنتی را بشکنیم تا بتوانیم تفکر به شیوه ای خلاقانه را آغاز کنیم. شیوه ای که به شما کمک خواهد کرد رویکرد جدیدی برای یک شرایط یا مسئله خاص خلق کنید.
زود شروع کردن این روش باعث می شود تجربه بیشتری کسب کنید، چرا که با بزرگ شدن از نمونه های مختلفِ بسیاری خواهید آموخت.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
تفکر خلاق یکی از ده مهارت زندگی است که علم روان شناسی آن را برای رشد ضروری و لازم می داند. این مهارت به افراد کمک می کند تا دنیای پیرامون خود را به شیوۀ دیگری ببینند. مهارت تفکر خلاقانه و پرورش آن می تواند باعث می شود فرد همواره از خلاقیت و نو آوری بیشتری استفاده کند و نسبت به دیگران در زمینه های مختلف موفقیت بیشتری کسب نماید. با پرورش تفکر خلاق، فرد درمهارت های دیگر نیز بهتر عمل می کند. برای مثال فردی که مهارت حل مسئله توام با تفکر خلاق دارد، راه حل های بهتری برای مسائل اش پیدا می کند.
تفکر خلاق یعنی روشی برای بررسی و حل مسائل با استفاده از دیدگاهی متفاوت، اجتناب از راه حل های مرسوم و قدرت پرورش راه حل های جدید برای حل مسائل و مشکلات است و این بیان دیگری از خارج از چارچوب فکر کردن” می باشد.
این فرایند خلاقانه به شما کمک می کند که روابط را برسی کنید، با چالش های جدیدی مواجه شوید، و به دنبال راه حل هایی بروید که غیرمعمول، بدیع و تازه هستند.
تفکر خلاق مهارتی است که شخص با پرورش آن قدرت کشف راهحلهای جدید برای حل مسائل را در همه جنبههای زندگی پیدا میکند.
تفکر خلاق از جمله مهارتهایی است که موجب پیشرفت و رشد جامعه میگردد همانگونه که تا کنون رشد جوامعه بشری مدیون افرادی است که توانسته اند با کمک تفکر خلاقانه اختراعات و اکتشافاتی دست یابند که موجب آسانتر شدن زندگی انسانها گشته است. استفاده از خلاقیت حتی در امور ریز و روزمره زندگی مانند فعالیتهای مربوط به خانه نیز میتواند کارهای وقتگیر و کسل کننده را لذتبخش و آسان سازد.
گردآوری: مجله اینترنتی کلام اول
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
خلاقیت به عمل درآوردن پتانسیلهای ذهنی، فکری و سازمانی است به عبارتی در درون ذهن، فکر و منابع و امکانات سازمانی یک ایده جدید نهفته است و نه در وراء آن، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در سازمانها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهمتر است. مدیران با رفع موانع خلاقیت در سازمان، گام مؤثری را در جهت تبلور خلاقیت سازمانی برداشته و موجب بروز فکرهای جدید و خلاقانه خواهند شد.
1.ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد خلاق به خاطر ترس از ارزیابی عملکرد خود به راحتی نمیتوانند فعالیت کنند. زیرا در این شرایط فقط به دنبال برآوردن انتظارات خواهند بود.
2.نظارت و مراقبت: افراد اگر احساس کنند که در حین کار چشمانی مراقب آنهاست، کمتر خلاق خواهند بود.
3. پاداش: اگرچه پاداشها محرکهای خوبی هستند اما ضرورتاً همیشه انگیزاننده نیستند. افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداشهای ملموس.
4. رقابت: افرادی که در کارشان با دیگران در حال رقابت هستند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.
5. انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند، کمتر خلاق میباشند.
6. گرایش به پاداشهای بیرونی: افرادی که به محرکهای بیرونی همانند محرکهای مالی، پست و مقام، نشانها و ارتقاء فکر میکنند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.[29]
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[29]. مقیمی، سیدمحمد؛ سازمان و مدیریت رویکردی پژوهشی، ترمه، 1385،ص132.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
1.تحمل ریسک:کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای آن شکست را تجربه کنند و اشتباهات به عنوان فرصتهای یادگیری به شمار آید.
2.کاهش کنترل بیرونی: قوانین و مقررات و خطیمشیها و کنترلهای مشابه به حداقل کاهش مییابد و خودکنترلی جایگزین آن میشود.
3.کاهش تقسیم کار:مشاغلی که به طور محدود تعیین شده باشد، ایجاد محدودیت میکند؛ در حالی که فعالیتهای متعدد شغلی، دیدگاه وسیعتری به کارکنان میدهد. در این سازمانها تأکید بر فعالیتهای متعدد شغلی است.
4.قبول ابهام: تأکید زیاد بر عینی بودن و معین بودن موجب محدودیت برای خلاقیت میشود.
5.تحمل تضاد: گوناگونی دیدگاهها تشویق میشود. هماهنگی و توافق بین افراد در این سازمانها مورد تأکید زیاد نمیباشد.
6.تحمل راههای غیر عملی: افرادی که جوابهای غیر عملی حتی نابخردانه ارائه میدهند تحمل میشوند زیرا آنچه که در اوایل غیر عملی به نظر میآید ممکن است به راهحلهای خلاق منجر گردد.
7. تمرکز بر نتایج بجای ابزارها: هدفها واضح است و افراد تشویق میشوند که راهکارهای متعدد رسیدن به آنها را در نظر بگیرند. تمرکز بر نتایج باعث ارائه و پیشنهاد چندین جواب صحیح به هر مسئله معین میشود.
8. ارتباطات همهجانبه: ارتباطات به طور افقی و عمودی جریان پیدا میکند. زیرا جریان آزاد ارتباطات، باروری را آسان میکند.[27]
9.آزادی در بیان نظرات جدید:ویژگی آزادی بیان نظرات جدید به توانایی جذب و انتقال اطلاعات اشاره می کند.سازمانهای خلاق به رابطه با رهبران اهل اندیشه، تأکید زیادی دارند. و در برابر هر نوع بحث و ارائه ایدههای جدید به صورت باز عمل میکنند.
10.ساختار سازمانی مسطح:یک ساختار سازمانی مسطح برای سازمانهای خلاق ضروری است.بنابراین می توان گفت این گونه سازمانها در رویارویی با بحرانهای ناشی از رقابتهای اقتصادی، انعطاف پذیری بالایی دارند.سازمانهای انعطاف پذیر با مسایل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته و در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند.ساختار خلاق، نمـایانگر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن است.سازمانهایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند.
11. مدیریت اطلاعات:ویژگی فرهنگ سازمانی باز جهت ارائه ایده های جدید در مدیریت اطلاعات منعکس می شود. در یک سازمان خلاق میزان کمی از ارتباطات بر پایه قوانین شکل میگیرد.فرهنگ سازمانی مانع تسهیم دانش بین کارکنان نمیشود و آنها با ارائه ایدههای جدید نگران از دست دادن شغل خود نیستند.
12. آگاهی از تعت:از آنجایی که تعارض بذر خلاقیت است، سازمانهای خلاق از فرهنگهایی پشتیبــــانی میکنند که به تعت و بحثها اهمیت می دهند.با تعارض، کارکنان در زمینه چگونگی مواجهه با موقعیتهای جدید و برخورد با آنها، آموزش می بینند.
13. نیازمندیهای استخدام: این سازمانها افرادی را جذب و استخدام میکنند که به جهتگیری بیشتر سازمان به سمت خلاقیت و نوآوری سرعت ببخشند و افراد در این گونه سازمانها، نیازمند توانایی ایجاد تعت و پیدا کردن روشهای حل آنها هستند.
14.شایستگی و مسئولیت:در این سازمانها شایستگی و احساس مسئولیت در قبال خلاقیت، بین تمامی نیروی کار تسهیم شده و هر شخصی در سازمان مسئولیت توسعه خلاقیت را بر عهده میگیرد.
مبحث خلاقیت ادامه دارد.
منابع :
مقاله : رضا ابروش
[27]. Tushman, Michael and Nadler, David; Organizing For Innovation, California Management Review, spiring,1986,PP74-92.
[28]. فتحیان. مجید و دیگران؛ نقش مدیریت دانش ضمنی در خلاقیت و نوآوری، تدبیر، 1384، شماره164،صص18-12.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
تفکر انتقادی و عقلانیت
کری س. والترز ( دلیل فکر کردن دوباره، 1994) به مبحث تقاضای عقلانیت فراتر از روش های قدیمی و منطقی در حل مشکلات و تحلیل چیزی که "جامعیت توجیه" نامیده می شود، می پردازد، و همچنین "رفتارهای شناختی مانند تصور، خلاقیت ذهنی، و بینش" را مورد سنجش قرار می دهد. (صفحه 63) این "عملکرد ها" روی اکتشاف، مراحل انتزاعی، نگرش های قانون محوردر راستای حل مشکلات، تمرکز دارند. ذهنی با طرز فکر اصولی و ذهنی با طرز فکر خلاق، برای دستیابی به طرز فکر عقلانی با هم، هم راستا و ترکیب گردند.[۲۰]
لیستی از استعدادهای تفکرات انتقادی شامل مشاهده، تفسیر، تحلیل، استنتاج، سنجش، توضیح و فراشناخت می باشد. طبق اظهارات رینولد (2011)، یک فرد یا یک گروه برای بکار گرفتن تفکر انتقادی باید به مواردی ملاحظه کنند که عبارتند از:[۲۱]
شواهد طبق حقایق
مهارت برای جدا کردن مشکل از موقعیت.
معیارهای مناسب و مربوط برای قضاوت کردن بدون اشکال.
روش های قابل اجرا یا تکنیک هایی برای شکل گرفتن قضاوت.
ساختارهای نظری قابل اجرا برای درک مشکل و سوال موجود.
تفکر انتقادی به دنبال مشخصه ای است که:
اشکالات را تشخیص داده و راهی اجرایی برای آن ارائه دهد
درک اهمیت اولویت بندی و ترتیب حق تقدم در حل مشکل
جمع آوری و ترتیب دهی به اطلاعات (مربوط)
شناسایی فرضیات ومقادیر تعیین نشده
درک و به کار بستن زبان همراه با صحت، وضوح و تشخیص و تمیز
تفسیر داده ها برای ارزیابی کردن شواهد و سنجش استدلال ها
شناخت وجود (یا عدم وجود) روابط منطقی بین اصول یا طرح ها
رسیدن به نتیجه های تضمینی و عمومیت ها.
قرار دادن آزمونیبرای نتیجه گیری و عمومیت دادن به آن که می رسد.
باز سازی کردن الگوی عقاید خود بر اساس تجربیات گسترده تر
تصمیم گیری های دقیق در مورد چیزهای خاص و خصوصیات در زندگی روزمره.
به طور خلاصه: "یک تلاش مداوم برای آزمودن هر گونه اعتقادی و یا شکلی از علم بر اساس مدارک و شواهد است که پشتیبانی کننده و یا تکذیب کننده آن و نتیجه گیری های پیش رو که به آنها تمایل دارند، می باشد."[۲۲]
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
20. Kerry S. Walters (1994). Re-Thinking Reason: New Perspectives in Critical Thinking. SUNY Press. ISBN 978-0-7914-2095-9.
21. Reynolds, Martin (2011). Critical thinking and systems thinking: towards a critical literacy for systems thinking in practice. In: Horvath, Christopher P. and Forte, James M. eds. Critical Thinking. New York: Nova Science Publishers, pp. 37–68
22. Edward M. Glaser (1941). An Experiment in the Development of Critical Thinking. New York, Bureau of Publications, Teachers College, Columbia University ISBN 978-0-404-55843-7
فراگیری
اندیشهی انتقادی بر پایهی مفاهیم و قانونهاست، نه بر پایهی فراروند پله پله یا شل و محکم.[۱۲] ممکن است طرز اندیشیدن شخصی ناواضح، غیر دقیق، نامربوط، غیرمنطقی و سطحی باشد. راههای مختلفی هست که ممکن است تفکر شخص مشکلدار باشد.
به تازگی برخی آزمایشهایی که هنوز در مراحل ابتدایی هستند؛ نشان داده که برخی زمانها شخص تصمیمات پیچیدهای را پیش از آگاهی از تمام فکتها و دادهها میگیرد. از آنجاییکه چنین روشی اندیشیدن انتقادی نیست (چون برای اندیشه انتقادی نیاز به بازتاب دقیق هست) پس استفاده از مهارتهای اندیشه انتقادی، نیاز به تلاش بیشتر (بر خلاف طبیعت انسان - که تصمیمگیری بدون دانستن همه دادههاست) دارد.
به طور کلی تفکر انتقادی به شکل زیر تعریف می گردد:
"روند پویا و ماهرانه در تجسم، بکارگیری، تحلیل، ترکیب و سنجش اطلاعات برای دستیابی به یک پاسخ و یا یک نتیجه گیری را تفکر انتقادی می نامند."[۱۳]
"تفکر منظمی است که واضح ، معقولانه، روشن فکرانه و برپایه مستندات باشد."[۱۳]
"قضاوتی است که دارای اراده و خود تنظیمی که در نتیجه آن تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط می گردد، و همچنین به شرح معیارهای مفهومی و روش های شناختی بر آن اساس می پردازد."[۱۴]
" این تفکر شامل بکار بستن دلیل در چارچوب عقایدمان است."[۱۵]
مهارت و تمایل برای شرکت در یک فعالیت همراه با تردید فکری. (McPeck, 1981)] ۱۶]
فکر کردن درباره افکار دیگری به شکلی که آنها را سازماندهی کرده و شرح داده، و کارایی و بهره وری آن را افزایش داده. همچنین نواقص و تعصبات را شناسایی کرده. تفکر انتقادی، نه تفکر "سخت" است و نه در جهت حل مشکلات است. ( از "بهبود بخشیدن" تفکرات دیگران متمایز است) تفکر انتقادی، تفکری باطنی است با مقصود به حداکثر رساندن عقلانیت شخص متفکر. شخصی از تفکر انتقادی برای حل مشکلات استفاده نمی کند در حالی که شخصی دیگر برای بهبود روند فکری دیگری، از آن بهره می گیرد. [۱۷]
"ارزیابی ای بر اساس تحلیل و ازریابی دقیق."[۱۸]
تفکر انتقادی محققان معاصر این تعاریف قدیمی را بسط داده و کیفیت ها، مضامین، و روند هایی همچون خلاقیت، تصور، اکتشاف، انعکاس، تلقین، علوم مرتبط، فردیت، ابهام و نا اتمام را با آن متضمن نموده اند. برخی از تعاریف تفکر انتقادی از به کار گیری این ها مستثنی هستند.[۱۹]
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
13."Critical – Define Critical at Dictionary.com". Dictionary.com. Retrieved 2016-02-24.
14 Facione, Peter A. (2011). "Critical Thinking: What It is and Why It Counts". insightassessment.com. p. 26. Archived from the original (PDF) on 29 July 2013. Retrieved 4 August 2012.
15. Mulnix, J. W. (2010). "Thinking critically about critical thinking". Educational Philosophy and Theory. 44 (5): 471. doi:10.1111/j.1469-5812.2010.00673.x.
16. "Critical Thinking: A Question of Aptitude and Attitude?" (PDF). Retrieved 22 March.2018
17. Carmichael, Kirby; letter to Olivetti, Laguna Salada Union School District, May 1997.
18. "critical analysis". TheFreeDictionary.com. Retrieved 2016-11-30
19. Walters, Kerry (1994). Re-Thinking Reason. Albany: State University of New York Press
تفکر انتقادی(بخش پنجم)
تناقضها
ارزشی دیگر در اندیشهٔ انتقادی همخوانی است. سر و ته یک متن یا سخن باید با هم بخوانند. اگر نویسنده و گوینده دچار تناقض شود، یا این که اینجا از این اصل حرکت کند و آنجا که موردی مشابه در وضعیتی مشابه است از اصلی دیگر، بر پایهٔ این ارزش به او انتقاد میکنیم.
کشف تناقض همیشه ساده نیست. ما باید متن یا سخن را تجزیه و تحلیل کنیم تا ساختار آن برایمان روشن شود، تا بتوانیم ببنیم آیا دچار تناقض شدهاست یا نه. در بسیاری اوقات با خبری مواجه میشویم که خود به خود حاوی تناقض نیست و حرفی کوتاه است که سر و ته آن با هم میخوانند. در اینجا آن را باید در متن زندگی و واقعیت قرار دهیم تا بطلان آن را دریابیم.
نوع دیگر تناقض بیشتر در هنگام اندیشیدن مستقل و نه فکر بر روی گفتار یا نوشتار دیگران پیش میآید. اندیشیدن انسان همواره جهت دار است و احساسات و برداشتهای پیشین آدمی یا به تعبیر دیگر سوگیری Bias) )در آن اثر میگذارد. از این رو باید تا جایی که میتوان از تمایل خود فریبی که بهطور طبیعی در انسان وجود دارد را شناخت و در مقابل آن ایستاد. گاهی این ایستادن سبب سوگیری در جهت مخالف میشود. در اندیشه انتقادی باید تا جایی که میتوان سوگیری را کم کرد اما توجه داشت که به اندیشه بدون سوگیری نمیتوان رسید. یکی از راههای کم کردن سوگیری مراجعه به آرای دیگران و بحث کردن پیرامون موضوع با هدف رسیدن به شناخت و نه اثبات عقیده است. این کار باعث میشود نقاط کور اندیشه ما که خودمان توانایی دیدن آن را نداریم ببینیم.[۳][۱۰][۱۱]
منطق
ارزش دیگری که در اینجا لازم است از آن یاد کنیم استدلال متین و استوار است. اندیشه انتقادی استدلال سست را نمیپذیرد. استدلال باید پایههای محکمی داشته باشد یعنی از مقدماتی درست حرکت کند و آنها را به صورتی منطقی با یکدیگر ترکیب کرده و به نتیجه برساند. اندیشه انتقادی تفکر منطقی است. منطق شیوه و اصول سنجیدهٔ تعریف و استدلال است.
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
3. Critical Thinking: Tools for Taking Charge of Your Professional and Personal lif, BY Richard W. Paul, Linda Elder, 2002
10. SMART THINKING: SKILLS FOR UNDERSTANDING AND WITING, By Matthew Allen,2nd Ed. , 2004
11. Critical Thinking Skills: Developing Effective Analysis and Argument,By Stella Cottrell, 2005
تفکر انتقادی (که از آن با عنوان سنجشگرانه اندیشی نیز یاد میشود) اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق استدلالهایی است که آن حرفها به کمک آنها خود را استوار جلوه میدهند.
انتقاد به معنای سنجیدن است نه ایراد گرفتن؛ غرغر کردن، بهانه گرفتن، عیبجویی و بدخویی را نباید به عنوان تفکر انتقادی در نظر گرفت.[۹] دو گونه اندیشه انتقادی قابل تصور است: یکی خود خواهانه یا سفسطهای که فرد سعی میکند با استفاده از قدرت تحلیل خود به منافع شخصی برسد و دیگری درست بینی یا بیطرفی که در آن فرد سعی میکند تمام جوانب امر را به صورت یکسان و بدون ارجحیت دادن به دلایل احساسی و منفعت طلبانه ببیند.[۳]
روشناندیشی
تفکر انتقادی در هنگام سنجشگری از ارزشهای فکری خاصی حرکت میکند. متنی را میخوانیم که موضوع در آن چنان پیچانده شده که هیچ نمیتوان از آن سر درآورد، در حالی که اصل قضیه سادهاست و ما باید آن را با آگاهی و دقتی متعارف درک کنیم. در اینجا به نویسندهٔ آن انتقاد میکنیم که نه روشناندیش، بلکه تاریکاندیش است. پس روشنی یک ارزش در تفکر انتقادی است. ما میخواهیم به روشنی برسیم. میپرسیم و میپرسیم، و با این کار گویی نقب زنیم تا از پهنهای تاریک به روشنایی گام بگذاریم. به نویسنده انتقاد میکنیم که مفهومها و گزارههایش دقت ندارند.
دقت نیز یک ارزش مهم در تفکر انتقادی است. مفهوم یا تعریف دقیق مثل یک ابزار دقیق است، چنگ میزند و آن بخش از واقعیت را که میخواهد بگیرد، میگیرد. ابزار نادقیق به هدف نمیخورد و بعید نیست که موضوع کار را خراب کند. مته را کج میزنیم و پیچ مسیر غلطی را میرود. مفهوم نادقیق نیز ذهن را به جایی نامربوط میکشاند.
بدیهیات
ارزش دیگر در تفکر انتقادی بداهت است. آنچه بدیهی است وضوحی شهودی دارد، یعنی ما بنابر تجربه مستقیم خودمان یا خردورزیمان میدانیم که درست است، انگار ما در ذهن یا در واقعیت در کمال آگاهی شاهد آن هستیم.
اگر ما از امور بدیهی حرکت کنیم و با شیوهٔ سنجیدهای در ترکیب، اطلاعات خود را از آنها درهم آمیزیم، به آگاهی پیچیدهای میرسیم که چون ریشه در امور بدیهی دارد، احتمال میرود که درست باشد. میگوییم احتمال میرود، چون همیشه ممکن است در ترکیب اطلاعات اشتباه صورت گیرد. وقتی متنی را با دید انتقادی میخوانیم، توجه داریم که آیا گزارههای آن با بدیهیات تجربی و عقلی همخوان هستند یا نه.
از عبارتهایی چون واضح و مبرهن است» نیز به همین طریق سوءاستفاده میشود. مینویسند: واضح است که…» ما باید مکث کنیم و بپرسیم: واقعاً واضح است؟ یا مینویسند: مبرهن است که…» یعنی در مورد موضوع برهان عقلی آوردهاند. باید بپرسیم: واقعاً موضوع مستدل است؟ عبارتهایی مثل بدیهی است که…» و واضح و مبرهن است که…» ما را دعوت میکنند که ادعایی را که به دنبال آنها میآید، بی هیچ اندیشهای بپذیریم. اندیشه انتقادی به ما میآموزد که در اینجا باید درست رفتار معی داشته باشیم، یعنی دقت ورزیم که آیا ادعا به راستی پذیرفتنی است یا نه.
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
3. Critical Thinking: Tools for Taking Charge of Your Professional and Personal lif, BY Richard W. Paul, Linda Elder, 2002
9. ارزشهای پایه در اندیشه انتقادی
برای داشتن تفکر انتقادی لازم است که مهارت های زیر بنای آن را بشناسیم و آن ها را فرا بگیریم.
مهارتهای زیربنای تفکر انتقادی چیست؟
در این جا از دیدگاه گلاسر صحبت خواهیم کرد.
1. بازشناسی مسائل
2. پیدا کردن وسیلههایی کاربردی برای مواجهه با آن مسائل
3. جمعآوری و دستهبندی اطلاعات مرتبط
4. بازشناسی فرضها و ارزشهای بیاننشده
5. فهم و استفادهی دقیق واضح و تفکیکشده از زبان
6. تفسیر دادهها
7. سنجش شواهد و ارزشیابی گزارهها
8. بازشناسی روابط منطقی موجود بین گزارهها
9. استخراج نتایج تضمینی و تعمیم آنها
10. آزمودن تعمیمها و نتایجی که فرد به آن دست یافته است
11. بازسازی الگوی باورهای فرد بر پایهی تجارب گستردهتر
12. ارائهی قضاوتهای دقیق دربارهی کیفیتها و چیزهای خاص در زندگی روزمره [۸]
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
8. Fisher)، Alec (۲۰۱۱). Critical thinking: An introduction. Cambridge University Press. صص. ۲–۵.)
تعاریف تفکر انتقادی
تعاریف مختلفی از تفکر انتقادی وجود دارد؛ زیرا تفکر انتقادی مفهومی چندبعدی و شامل فعالیتها و پردازشهای ذهنی پیچیدهاست که به آسانی قابل توصیف و اندازهگیری نیستند.
فیلسوفانی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو تفکر انتقادی را توانایی سؤال کردن، آزمودن و تفکر دربارهٔ اندیشهها و ارزشها میدانستند.[۷]
جان دیویی
از جان دیویی به عنوان پدر تفکر انتقادی مدرن یاد میشود. او تفکر انتقادی را تفکری تأملی یا تفکر عمیق میدانست و آن را اینگونه تعریف میکرد: بررسی فعال، پایدار و دقیق یک باور یا صورتی مفروض از دانش در پرتو زمینههای پشتیبان و نتایج بعدی آن» منظور از فعال بودن این است که ایدهها و اطلاعات از کس دیگری گرفته نشده باشد (که به آن پردازش منفعل میگوییم)؛ در عوض، فرد باید خودش بیندیشد، سؤال مطرح کند و به جمعآوری اطلاعات بپردازد. منظور از پایداری و دقیق بودن این است که بدون فکر کردن دربارهٔ چیزی به نتیجهگیری ناگهانی نپردازیم. مهمترین نکته در تعریف دیویی، زمینههایی است که از باور مورد نظر پشتیبانی میکند. در واقع، آنچه دیویی مهم میداند، دلایلی است که برای باورهایمان داریم و نتایجی است که این باورها به دنبال دارند.[۸]
ادوارد گلاسر
ادوارد گلاسر که یکی از پدیدآورندگان پرکاربردترین آزمون سنجش تفکر انتقادی است، با وام گرفتن از نظریهٔ دیویی، تفکر انتقادی را اینگونه تعریف میکند:
نگرش تمایل به بررسی متفکرانهٔ مسائل و موضوعاتی که در حیطهٔ تجربهٔ فرد قرار میگیرند.
دانستن روشهای جستجو و استدلال منطقی
مهارتهایی برای اجرای روشهای مذکور. تفکر انتقادی مستم تلاشی مداوم برای بررسی هر باور یا شکل مفروضی از دانش در پرتوی شواهد پشتیبان و نتایج بعدی آن است.[۸]
رابرت انیس
رابرت انیس، یکی از معروفترین کسانی است که به رشد سنت تفکر انتقادی کمک کرده. او میگوید: تفکر انتقادی، تفکری تأملی و منطقی است که بر تصمیم گرفتن دربارهٔ این که چه چیزی را باور کنیم یا انجام دهیم تمرکز دارد.» توجه این تعریف به تصمیمگیری دربارهٔ انجام دادن»، چیزی است که در تعاریف گذشته تصریح نشده بود؛ لذا از منظر انیس، تصمیمگیری جزئی از تفکر انتقادی محسوب میشود.[۸]
ریچارد پاول
ریچارد پاول تعریف نسبتاً متفاوتی از تفکر انتقادی ارائه میدهد: تفکر انتقادی حالتی از فکر کردن دربارهٔ هر موضوع، محتوا یا مسئله است که فرد در آن، کیفیت تفکر خود را با بر عهده گرفتن ساختارهای درونی تفکر و اعمال استانداردهای عقلانی بر روی آنها بهبود میبخشد.» نکتهٔ جالب این تعریف، توجه به جنبهای از تفکر انتقادی است که مورد توافق معلمان و پژوهشگران واقع شده و آن این که تنها راه واقعی برای رشد توانایی تفکر انتقادی، فکر کردن دربارهٔ تفکر خود» (که فراشناخت نامیده میشود) و تلاش آگاهانه برای ارتقای آن با استفاده از برخی مدلهای تفکر خوب در آن حوزه است.[۸]
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
7. Atabaki, A. M. S. , Keshtiaray, N. , & Yarmohammadian, M. H. (2015). Scrutiny of critical thinking concept. International Education Studies, 8(3), 93.
8. Fisher، Alec (۲۰۱۱). Critical thinking: An introduction. Cambridge University Press. صص. ۲–۵.
تفکر انتقادی،[۱] یا تفکر نقادانه[۲] یا سنجشگرانهاندیشی (تفکر سنجشگرانه) یعنی تلاش در درست اندیشیدن برای به دست آوردن آگاهی قابل اعتماد در جهان. این روش شامل فرایندهای ذهنی اعم از تشخیص، تحلیل و ارزیابی دادهها است. به بیان دیگر، هنر اندیشیدن پیرامون اندیشیدن خودتان درحالیکه شما میخواهید اندیشهیتان را بهتر، روشنتر، دقیقتر، یا قابل دفاعتر بنمایید.[۳]
فردی که انتقادی میاندیشد قادر است پرسشهای مناسب بپرسد و اطّلاعات مربوط را جمعآوری کند. سپس با خلاقیت آنها را دستهبندی کرده و با منطق استدلال کند؛ و در پایان به یک نتیجهٔ قابل اطمینان دربارهٔ مسئله برسد.
کودکان با قدرت اندیشه انتقادی به دنیا نمیآیند و این قابلیت را بهطور طبیعی نیز ماورای اندازهای که برای زنده ماندن نیاز دارند، کسب نمیکنند. بسیاری از انسانها هیچگاه آن را یاد نمیگیرند. همچنین این روش بهسادگی توسط والدین و آموزگاران معمولی قابل آموزش به دانشآموزان نیست؛ بلکه به مربیان ویژهای برای آموزش مهارتهای اندیشهٔ انتقادی نیاز دارد.[۴]
هنگامی که مشغول اندیشیدن هستیم، معمولاً هدف ما فهمیدن چیزی است. میکوشیم تا پرسشی را پاسخ گوییم، مسئلهای را حل کنیم، نتیجهگیری را اثبات کنیم. میخواهیم بدانیم علت جنگهای داخلی چه بود، به کدام یک از نامزدها رأی دهیم، یا چگونه به تعطیلات برویم تا به ورشکستگیمان نینجامد. در همهٔ این موارد، میتوان گفت که میکوشیم معرفتی کسب کنیم که از پیش نداریم؛ و در اغلب موارد نمیتوانیم آن معرفت را با مشاهده مستقیم حاصل کنیم. باید قدری استدلال کنیم، دو دو تا چهار تا کنیم، استنباط کنیم، و از اطلاعات موجود نتیجهگیری کنیم.[۵]
این شیوهٔ رویکرد به موضوعات را با صفت تحلیلی هم توصیف میکنند. تفکر انتقادی تفکری تحلیلی است، یعنی موضوع را میشکافد، اجزای آن را دانهدانه میسنجد و در ادامه شیوهٔ ترکیب آنها را وارسی میکند. در دوران باستان ارسطو استاد این کار بودهاست. شگرد تفکر ارسطو را نادیده گرفتهاند. آنچه از ارسطو در قرون وسطی به مانع تفکر بدل میگردد، برخی آموزههای او بودهاست. محتوای کار او مانع شناخت درست صورت و شیوهٔ کار او شدهاست.
در آستانهٔ عصر جدید فیلسوفی به نام رنه دکارت سر برمیآورد که به اندیشه تحلیلی جان تازهای میدهد. اندیشه انتقادی تحلیلی او بنای فکر قرون وسطایی را ویران میکند. این اندیشه چیز پیچیدهای نیست. با مبانی آن میتوان آشنا شد.[۶]
مطلب تفکر انتقادی هنوز ادامه دارد.
منابع:
1.اندیشیدن (فرهنگ کوچک تفکر انتقادی)، نایجل واربرتون، ترجمه محمدمهدی خسروانی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸.
2. نیلبراون، ام؛ کیلی، استوارت ام. (۱۳۹۳). ویراستهٔ هومن پناهنده، ویراستار. راهنمای تفکر نقادانه: پرسیدن سؤالهای بهجا. ترجمهٔ کورش کامیاب (ویراست سوم). انتشارات مینوی خرد. شابک ۹۷-۶۰۰-۶۲۲۰-۱۶-۱ مقدار |شابک= را بررسی کنید: length (کمک).
3.Critical Thinking: Tools for Taking Charge of Your Professional and Personal lif, BY Richard W. Paul, Linda Elder, 2002
4. An Introduction to Critical Thinking
5. مهارتهای اندیشیدن». بایگانیشده از اصلی در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸. دریافتشده در ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۸.
6. رادیو زمانه | محمدرضا نیکفر | اندیشه انتقادی | گفتار در روش
1. دقت و توجه زیاد در گوش دادن ، مشاهده کردن یا انجام دادن کاری
2. استفاده از قیاس در صحبت کردن
3. ابراز هیجان خود در اثر اکتشاف
4. عادت به سوال پرسیدن و آزمودن نتایج
5. یادگیری از روی ابتکار شخصی خودش
6.عادت به گلچین کردن و بررسی منابع مختلف (کتاب، تلویزیون، سوال از استاد، رایانه و.)
7. داشتن صداقت
8. میل شدید به اطلاع یافتن از همه چیز
9.طرح سوال های عجیب و غیر معمول بالاتر از سطح علمی و سن خودش
10. نگاه کردن با دقت به اشیا(مشاهده دقیق)
11. با اشتیاق صحبت کردن در مورد کشف های دیگران
12. مستقل عمل کردن و داشتن حس استقلال طلبی بالا
13. داشتن شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی
14. ادامه دادن به کارش بعد از تمام شدن وقت (نقاشی کردن بعد از زنگ تفریح ، گوش دادن به موسیقی و .)
15.داشتن دقت نظر فوقالعاده
16.استفاده از تمامی منابع برای دستیابی به هدفی معین
17. پی بردن به روابط در اموری که به ظاهر از هم بیارتباط هستند
18. پرسش در مورد رابطهها و تغییرات میان آنها (مانند اینکه وقتی برف آب میشود رنگ سفید آن کجا میرود؟)
19.میل به کسب اطلاعات بیشتر و کشف احتمالات
20. علاقه مندی به چیستان و معماها و پاسخ دادن به آنها و کشف ارتباط بین مجهولات
21. تفکر درمورد چیزی که در تلویزیون رایانه و سایر رسانهها نشان داده میشود.
22. استفاده از اکتشاف یا تجربه دیگران بررسی و مطالعه الگوهای اختراعی دانشمندان
23. مطالعه خاطرات و سخنان دانشمندان و بزرگان
24. معاشرت و هم صحبتی با بزرگان و دبیران و احساس لذت از این صحبتها
25. دست کاری روابط و معادلات ریاضی برای ایجاد رابطه جدید
26. علاقهمندی به فشردهسازی, کوتاه سازی و خلاصهنویسی مطالب
دانش آموزان خلاق اغلب با آب وتاب حرف می زنند.
جزییات را میگویند و رفتارهایشان را به نمایش میگذارند.
میخواهند مطرح شوند.
دنبال سوژه میگردند تا برنامه ریزی بکنند.
منبع مجله اینترنتی کلام اول
1- ایده ها و نظرات خود را بدون ترس و دلهره در کلاس مطرح می نماید.
2-معمولا برای حل مسائل راه ها و پاسخ هایی متفاوتی نسبت به سایر دانش آموزان ارائه می کند.
3-به فعالیت هنری علاقه ی زیادی دارد و در این زمینه دارای تجربه و مهارت می باشد .
4-غالبا ایده ها و راه حل های بیش نر و متفاوت تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیشنهاد می کند.
5-معمولا قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
6-تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا حتی مطالب کتاب دارد.
7-در کلاس سوال های غیرعادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
8- علاقه مند به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
9-انتقاد گر است و هر نظر و عقیده ای را نمی تواندبه راحتی بپذیرد.
10-گاهی به خاطر بیان نظرها و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر فردی غیرعادی جلوه می کند.
11-از قوه ی تخیل خوبی برخوردار می باشد.
12- معمولا در کلاس با آب و تاب و اشتیاق صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13-دارای ابتکار است و غالبا ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می دهد.
14-حساس , باریک بین و نکته سنج است .
15-بسیار فعال و پر انرژی است و غالبا هم زمان چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را می تواند در سر بپروراند.
16-به تجربه کردن و انجام آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17-بسیار تاثیر گذار است و بر دوستان خود نفوذ زیادی است.
18-آمادگی طرد شدن و عدم تایید از دیگران را دارد .
19-به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقمند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20-از اطلاعات عمومی زیادی برخوردارست و سعی می کند که از آنها به صورت عملی و کاربردی استفاده کند.
منبع مجله اینترنتی کلام اول
فلسفه برای کودکان معلمانی علاقمند می خواهند.
از دیدگاه فلسفه برای کودکان ، معلمانی که در این حیطه فعالیت میکنند باید با همکاری یکدیگر برای تبدیل رویکرد آموزشی سنتی و عادی به رویکرد آموزشی انتقادی گام بردارند .
با 4 فعالیت زیر:
*به نقد کشیدن فعالیت های آموزشی همکاران
*خود انتقادی
*تصحیح فعالیت های آموزشی همکاران
*خود تصحیحی
همه توانایی های دانش آموزان قابلیت رشد دارند.
دانستن اینکه کلاس فلسفه برای کودکان ممکن است از دانش آموزانی تشکیل شود که از انواع هوش در سطح بالا ، متوسط و ضعیفی برخوردار باشند.
این امر بسیار مهم است، زیرا موجب می شود آنان را با یکدیگر مقایسه نکنید و مطمئن باشید که هر کودک میتواند در زمینه متفاوتی توانایی داشته باشد.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
فلسفه برای کودکان معلمانی با نگرش مثبت می خواهد.
نگرش مثبت را می توان مترادف عشق و علاقع به کار معلمی بدانیم.
خطوط چهره و حرکات بدنی شما نشاندهنده نوع نگرش شما به شغلتان است.
فهم عاطفی یکی دیگر از مشخصه های معلمی است که دارای نگرش مثبت است. شما باید بتوانید پیش از تصمیم گیری خود را به جای دانش آموزان بگذارید و تجربه آموزشی خود را به خاطر آورید.
آموزش فلسفه برای کودکان نیازمند معلمانی موفق است.
کارآمدی معلمان نه تنها بر نوع محیطی که برای دانش آموزان می سازد تأثیر می گذارد .
بلکه بر تصمیم گیری آنان مبنی بر انتخاب شیوه تدریس و در نتیجه یادگیری دانش آموزان مؤثر است .
معلمانی که از خود –کارآمدی بالایی برخوردارند، آسانتر میتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند ، منضبط ترند و با تأمل بیشتری با مسائل برخورد می کنند.
معلمانی که از احساس کارآمدی بالایی برخوردارند اعتقاد دارند که با تلاش معلم ، دانش آموزان مشکل ساز آموزش پذیر می شوند.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
فلسفه برای کودکان نیازمند معلمانی باور های نوست.
باور ها ساختارهایی پویایند که هنگام روبه رویی با تجربیات و دانش جدید مانند فیلتر عمل می کنند. باورهای معلمان از هداف ، ارزش ها و اعتقاداتی ناشی می شود که درباره محتوا و روند تدریس دارند.
درک فرد از سیستم آموزشی که در آن کار میکنند و نقشب که در آن دارد نیز در شکل دهی به باورهای او نقش مهمی ایفا می کند.
هنگامی که با روش جدید آموزشی روبرو میشوید ، باید بتوانید باورهای قدیمی خود را تغییر دهید و بپذیرید که آن چه تا کنون انجام داده اید دیگر روش اتکا پذیری نیست.
در اشاره به باور های سنتی در تدریس می توان به اداره کلاس به صورت معلم -محور ، اشتیاق معلم برای سکوت دانش آموزان ، تکیه بر محفوظات ، استقبال نکردن از پرسشگر، تشویق دانش آموزان قوی ، تکصدایی معلم ، تحمیل ایده ها و تحمل نکردن ایده های دانش آموزان اشاره کرد.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
در مفهوم سنتی معمولا معلم را با منبع و منشأ اطلاعات مترادف می دانند که کارش انتقال این اطلاعات است، نظم و ترتیب سخت گیرانه ای را در کلاس به اجرا می گذارد و از کودکان می خواهد مطالب را حفظ کنند. اما در سال های اخیر ، تغییر اساسی در نقش معلم پدید آمده است . خصوصیات تسهیل گر نقش به سزایی در میزان موفقیت او در کلاس های درس فلسفه برای کودکان دارد. در بسیاری از سیستم های آموزشی ، آنچه نشان دهنده موفقیت معلمی در تدریس است پیامد کار او یعنی میزان موفقیت دانش آموزان است . در حالی که سطح موفقیت معلم بستگی به خصوصیات خود او دارد . باورها ، نگرش ، خود کار آمدی ،انگیزه و دانش معلم در کلاس ازجمله عواملی اند که می توانند بر یادگیری دانش آموزان تأثیر بگذارد و خود حاصل ابعاد شناختی ، عاطفی ورفتاری معلم اند . میتوان گفت تفکر معلم چهار چوب تشکیل دهنده فعالیت های آموزشی اوست .
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
کارگاه
جهت دریافت مشاوره با شماره های0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید
لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical thinking )بر خلاف تصور عموم به معنی انتقاد یا عیب جویی کردن نیست.
تفکر انتقادی، موضوع اکثر بحث ها و اندیشه ها از زمان حیات فیلسوفان یونان قدیم نظیر افلاتون و سقراط بوده است و همچنان به عنوان موضوع بحث در عصر مدرن مطرح میشود.
تفکر انتقادی، اندیشیدن با روشی خاص است تا بر اساس آن بهترین راهکار محتمل برای شرایطی که متفکر در آن قرار دارد، اتخاذ شود.
در زبان روزمره، این روش فکری به این معنا است که اگر چیزی ذهن شما را مشغول کرد، بتوانید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید.
تفکر انتقادی در برگیرنده مهارت و توانایی هایی است. در صورتی که بتوانیم این توانایی ها را کسب کنیم و البته از آنها استفاده کنیم، می توان گفت دارای تفکر انتقادی هستیم. در ادامه به مهمترین آنها با ذکر مثال اشاره می کینم:
1- تجزیه و تحلیل کردن :جداسازی یا تقطیع کل مطالب به بخشهای کوچکتر برای درک موضوع، عملکرد ها و ارتباطات.
*من مطالب را جزء به جزء می خواندم.
*من همه چیز را دسته بندی میکردم.
2. اجرایی کردن استانداردها: قضاوت کردن بر اساس قوانین و شاخص های شخصی، حرفه ای و اجتماعی مصوب.
*من هر چیزی را بر مبنای قضاوت کردم.
3. تمایز قایل شدن: تشخیص شباهت ها و تفاوت های بین اشیا یا موقعیت ها و داشتن دقت بالا برای دسته بندی و رتبه بندی آنها
*من تعداد زیادی را دسته بندی کردم.
*من اشیا مختلف را گروه بندی میکنم.
4. جستجوی اطلاعات: جستجوی مدرک، حقایق یا هر دانشی که از منابع مرتبط حاصل شود و جمع آوری داده های تاریخی، نظری و میدانی از همان منابع.
*من می دانستم که باید از مطاله کنم.
*من به جستجو و یافتن داده اصرار داشتم.
5. استدلال منطقی:نتیجه گیری و جمع بندی بر اساس شواهد به دست آمده.
*من بر اساس اطلاعات بدست آمده از نتیجه گیری کردم.
*منطق من در این نتیجه گیری، بود.
6. پیش بینی کردن: پیش بینی اتفاقات و نتایج و عواقب متأثر از آن.
*من وقوع چنین نتیجه ای را برای پیش بینی می کردم.
*من برای . آماده می شدم( در انتظار به وقوع پیوستن چنین اتفاقی بودم).
7. تبدیل دانش: تغییر یا تبدیل جایگاه، ریشه و یا کاربرد مفاهیم در موضوعات مختلف.
*من مبانی را بر اساس بهبود بخشیدم.
*من متعجب می شدم، اگر موقعیت برای این اتفاق مناسب در نظر گرفته می شد.
ارتباط بین نظرها را درک کند.
اهمیت و مرتبط بودن بودن ایده ها و بحث ها را مشخص کند.
مباحث را تشخیص دهد، آنها را ایجاد کرده و اطلاع رسانی کند.
خطاها و عدم ثبات منطقی را تشخیص دهد.
رویکرد خود در مواجهه با مشکلات را از روش سیستماتیک و با ثبات انتخاب نماید.
از فرضیات، عقاید و ارزش های خودش دفاع کند.
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
جهت دریافت مشاوره با شماره های 0910921022 یا 07132356613 تماس بگیرید لطفا نظر و سوال خود را در زیر درج کنید
فلسفه برای کودکان معلمانی علاقمند می خواهند.
از دیدگاه فلسفه برای کودکان ، معلمانی که در این حیطه فعالیت میکنند باید با همکاری یکدیگر برای تبدیل رویکرد آموزشی سنتی و عادی به رویکرد آموزشی انتقادی گام بردارند .
با 4 فعالیت زیر:
*به نقد کشیدن فعالیت های آموزشی همکاران
*خود انتقادی
*تصحیح فعالیت های آموزشی همکاران
*خود تصحیحی
همه توانایی های دانش آموزان قابلیت رشد دارند.
دانستن اینکه کلاس فلسفه برای کودکان ممکن است از دانش آموزانی تشکیل شود که از انواع هوش در سطح بالا ، متوسط و ضعیفی برخوردار باشند.
این امر بسیار مهم است، زیرا موجب می شود آنان را با یکدیگر مقایسه نکنید و مطمئن باشید که هر کودک میتواند در زمینه متفاوتی توانایی داشته باشد.
فلسفه برای کودکان معلمانی با نگرش مثبت می خواهد.
نگرش مثبت را می توان مترادف عشق و علاقع به کار معلمی بدانیم.
خطوط چهره و حرکات بدنی شما نشاندهنده نوع نگرش شما به شغلتان است.
فهم عاطفی یکی دیگر از مشخصه های معلمی است که دارای نگرش مثبت است. شما باید بتوانید پیش از تصمیم گیری خود را به جای دانش آموزان بگذارید و تجربه آموزشی خود را به خاطر آورید.
آموزش فلسفه برای کودکان نیازمند معلمانی موفق است.
کارآمدی معلمان نه تنها بر نوع محیطی که برای دانش آموزان می سازد تأثیر می گذارد .
بلکه بر تصمیم گیری آنان مبنی بر انتخاب شیوه تدریس و در نتیجه یادگیری دانش آموزان مؤثر است .
معلمانی که از خود –کارآمدی بالایی برخوردارند، آسانتر میتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند ، منضبط ترند و با تأمل بیشتری با مسائل برخورد می کنند.
معلمانی که از احساس کارآمدی بالایی برخوردارند اعتقاد دارند که با تلاش معلم ، دانش آموزان مشکل ساز آموزش پذیر می شوند.
درباره این سایت